♦️جنگهای هویتی: مسالهی مهم کنونی و راه حل آن /۱
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۲ فروردین ۱۴۰۱
🔻پنج سال پیش از دوستان عزیز ترکام میپرسیدم که پانترکها کیستند و چه میگویند و در ورزشگاه یادگار امام تبریز و در بازیهای «تراختور» چه خبر است؟ الان مساله آن قدر به من نزدیک است که فکر کنم برخی از دوستان ترکام باید از من بپرسند که ماجرا چیست؟!
🔻ماجرا چیزی است که در جامعهشناسی به آن جنگ هویتی (identity war) میگویند. جنگ هویتی پدیدهای اجتماعی است که ابعاد روانی و سیاسیی جدی دارد. جنگ هویتی ریشه در تقابل دارد. در این تقابل، دیگریای هست که تو در برابر او احساس تحقیر و کهتری میکنی. یا او این احساس تحقیر را در تو میآفریند یا تو خود را در مقایسه با او کِهتر و کوچکتر میبینی. دیگریای هست که آرامش و آسایش و امنیت روانی و شخصیتی و اجتماعیات را از تو میستاند. دیگریای هست که گاه احساس ستمدیدهگی را در تو برمیانگیزد. دیگریای هست که گاه عادیترین و انسانیترین سرمایههای وجودی و شخصیتی و حیثیتیات را میخواهد نادیده بگیرد یا از تو بستاند.
🔻هویت من وقتی برای من مسأله میشود که همیشه در برابر یک دیگریای قرار بگیرم که بودنام و وجودام را بهنحوی به پرسش بکشد.
🔻در جهان اجتماعی وقتی «ما» در برابر یک «آنها»ی چالشگر و مسألهآفرین قرار میگیرد، هویت برایش به مسأله بدل میشود.
🔻پانترکیسم، پانایرانیسم، پانعربیسم، پاناسلامیسم، و تمام این ایدهئولوژیهای ناظر به مسألهمند شدن هویت، محصول چنین فرآیندی هستند.
🔻گاهی خودمان دست به مقایسه با دیگری میزنیم، اما بسیاری وقتها نیز یکی، دیگری را تحقیر میکند که
شما چیزی نداشتهاید و این ما هستیم که فخر عالَم بودهایم و ما در آغاز آغازها، اینها را داشتهایم و آن دیگری شروع میکند به دست کردن در
خورجین تاریخ و در آوردن چیزهایی که هویت ببخشد و اگر چیزی نیابد، جعل میکند و
تاریخسازی میکند تا هویت خود را در برابر دیگری جلا بدهد.
🔻یک ایرانگرای افراطی
(وحید بهمن) با زبانی تحقیرآمیز اصالت رقص ترکها را به پرسش میکشد و مینویسد:
🔹«چند سالیست که قبیلهگرایان لباس و رقص سنتی مردمان قفقازی تبار بمانند گرجی، لزگی، آبخازی، آسی، چچنی، چرکس و بالکار و ... که در دنیا با عنوان قفقازی شناخته میشود را بعنوان لباس و رقص سنتی آذربایجان معرفی میکنند» (بهمن، فروردین ۱۴۰۱، کانال تلگرامی).
🔹آنگاه ببینید یک مخاطب ترک وقتی که ترکی بودن رقصشان زیر سوال میرود چه میکند:
🔹«رقص «
یاللی» یکی از قدیمیترین رقصهای فولکلور
آذربایجان است. سنگی که در این ویدئو میبینید ماکتی از سنگ «
قاوال داشی» است که اصل آن در منطقه قوبوستان آذربایجان قرار دارد. در این مکان یک سنگنگاشت رقص دسته جمعی یاللی وجود دارد که برخی قدمت آن را مربوط به
۱۵هزار سال قبل میدانند. باستانشناسان معتقدند از قاوال داشی برای تولید نوا برای رقصندهها استفاده شده است. هنگامی که با سنگهای کوچکتر به این سنگ عظیمالجثه ضربه وارد میشود٬ صدایی پرطنین و ژرف ایجاد میکند. شکل اولیه و ابتدایی یاللی در اطراف شعله آتش٬ بعنوان منبع نور و گرما٬ به صورت جشن و مراسم بوده است. در چنین مراسمی آتش را که تبدیل به الهه شده بود، نیایش میکردند. یالی با سرعت آرام و سنگین شروع شده و با قدمهای سریع که به شکل دویدن است، با سرعت سریع پایان مییابد. رقص یاللی به عنوان میراث ماندگار به نام ملت آذربایجان در یونسکو ثبت شده جهانی شده است. رقص یاللی نمادی از همبستگی٬ شکرگزاری٬ شادی و اقتدار میباشد.»
🔹 🔻شاید این مدعیات درست باشد، اما ببینید ایشان
تاریخ یک رقص را تا کجا و چند هزار سال دنبال کرده تا بگوید ما با آن آدمهای ۱۵ هزار سال پیش پیوند داریم و با آنها یگانه هستیم و میراثبر آنها هستیم!
🔻ما میدانیم که در روی زمین هیچ چیز ناب نداریم؛ مگر در آزمایشگاهها. در جهان اجتماعی، نه نژاد خالصی داریم و نه قوم خالصی و نه دین ناب و نه فرهنگ ناب.
تاریخ بشر آکنده از داد و ستدهای مختلف است. اما ایدهئولوژیهای افراطی، پای اَشکالی از خلوصگرایی را بهمیان میکشند تا بگویند این یا آن عنصر بهطور ناب از آن ما بوده است.
🔻ایرانگرا و ترکگرا و عربگرا و ... هر دو به
خورجین تاریخ دست دراز میکنند و چیزی از این
خورجین بیرون میکشند. چرا اینگونه است؟
ادامه در زیر
👇#توسعه#جنگ_هویتی#اهریمنیسازی#خورجین_تاریخ#هویتمندی_میراثی#هویتمندی_آفرینشگرانه@NewHasanMohaddesi