جناب دکتر محدٓثی گرامی
با عرض درود و ادب
در خصوص
خلوص
گرایی که با نژادپرستی هم معنا شود، من هم همانند شما و دوستان هم نظرتان با این معنا مخالفم!
اما چند نکته برای اینکه ببینیم پالایش در بسیاری از امور اجتماعی و فرهنگی عامل پایستگی در امور اجتماعی - فرهنگی نیز هست و از جمله آنها در «زبان» را از آنجایی که محتمل میدانم مفید فایده است، به عرض میرسانم!
۱) اکنون ما در زبان فارسی بعد از ظهور اسلام؛ در نوشتار حرفهای چهار تایی و دو تایی مشابه داریم که به نظر میرسد زائد است، مانند: «ذ - ظ - ز - ض» ، «س - ص» و «ت - ط» است!
۲) در زبان نوشتاری فارسی حرکت برای حرفها داریم، مانند: « اَ - اِ - اُ» که نقش کاتالیزور
زبانی را عمل میکند و در اسامی میشود اَکبَر، اِفاده، اُحُد، من هم از اسامی که واژگان عربی بودند، استفاده کردم و نه اَرشاسب و...، اما کاربرد «اً - اٍ - اٌ» و حتا، «قرون وسطی»، «موسی» که «الفی» آنان را به «ا» کوتاه و کشیده تبدیل میکند ، را چه بکنیم...!
۳) در زبان شفاهی هم همین نوشتارها حاکم بر گفتار ما هستند، من و شما حتا مینویسیم و (حتي) «حتی» نمینویسیم، خیلی ها هم میپرسند مگر به تازگی (اخیراً) نوشتن حتی اینطور شده؟!
۴) شاید جامعه ای پیدا نشود که زبان آن از اساس و بنیاد خالص باشد و واژگان (کلمات) دیگر جوامع در آن یافت نگردد! بنابر وجود برخی واژگان عربی، ترکی فرانسوی، انگلیسی و...، که مصطلح شده است و در زبان فارسی وجود دارد، به نظر کاربردشان مشکل ندارد! اما درصد متعادل و استاندارد! حتا استادان متخصص دکترای زبان ادبیات فارسی (دست کم) آنهایی که من میشناسم شان میگویند:
بهجای «زائد، مسائل، ارائه و...» بنویسید «زاید، مسایل، ارایه و...»، اگرچه من متخصص زبان ادبیات فارسی نیستم، اما از دیدگاه شخصی و تجربه فردی با ارائه این عزیزان مخالفم، چون ما نمیگوییم: مسایل، ارایه و ...
۵) این امر بطور مستقیم (مستقیماً) از ضعفهای خیلی بد ریاست -که دکتری تخصصی فلسفه به گفته خودش دارد و گویا قحط رجال (واژهی عربی بهکار بردم) یعنی آقای حداد عادل- و سایر اعضای محتمل مشابه در تخصص و تحصیلاتشان است که فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی است چنین درمانده و ناتوان است تا شما با نگرانی بگویید:
[
خلوص گرایی زبانی، زبان را فقیر میسازد؛
خلوص گرایی فرهنگی فرهنگ را فقیر میکند و ضعیف مینماید؛
خلوص
گرایی معرفتی ریشه درخت اندیشه را میخشکاند؛ و
خلوص گرایی قومی یا ملی خودمداری قومی و ملی را قوت میبخشد]
البته من هم در آغاز نوشتارم نظرم را عرض کردم، منتها این شرط و شروط آن بود.
در خاتمه توجه شما را به این حقیقت عریان معطوف میدارم که اگر فرهنگستانها و بویژه فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی به گونه تکلیفی و وظیفهای از نوع علمی و فنی کار میکرد ما در حال حاضر هم با احتساب حروف «تکراری به شباهت» با ۳۲ حرف در زبان فارسی در مقابل ۲۶ حرف انگلیسی آنقدر عاجز نبودیم که بسیاری از واژگان انگلیسی و فرانسوی معادل فارسی نداشته باشد!
در پایان تا جایی که من اطلاع دارم اکنون زبان فارسی به دلیل اختلاط بیش از حد خود، در سازمان ملل به عنوان زبان مستقل شناخته نمیشود!
و چه رنج بیهوده ای فردوسی برده است که گفته است:
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
با عرض پوزش از تصدیع اوقات شریف شما و با تجدید ادب
✍ علی تصدٓی کاریدانشجوی دکتریی جامعهشناسی
۲ دی ۱۴۰۰
#خلوصگرایی#خلوصگرایی_زبانی@NewHasanMohaddesi