♦️نقد مولوی و استقبال از سخنان و آرای منتقدان
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۲۰ آبان ۱۴۰۰
🔻چنانکه پیش از این نیز عرض کردم، مدتی است که بهعنوان محقّق در جامعهشناسیی خانواده، درگیر تکمیل نگارش کتابی تحت عنوان
رسالهی عشق: نگرشی مدرن هستم. برای اینکه بتوانم به مخاطب بگویم که منظوراَم از عشق چیست، ناگزیر شدم که از عشق در ادبیات فارسی و عشق در عرفان اسلامی نیز بنویسم تا به مخاطبان بگویم که مراد من از عشق همان چیزی نیست که در ادبیات فارسیی قرون گذشته و نیز در عرفان اسلامی آمده است.
🔻از آنجا که میراث عرفانیی ما شامل دریایی از آثار است، ناگزیر یکی از بزرگترین عارفان مسلمان یعنی مولوی را برگزیدم (شخصیتی که در دو دههی اخیر بازاری فرهنگی حول او شکل گرفته) تا بگویم آنچه من از عشق میگویم نه تنها ربط چندانی با ادبیات عارفانهی مولوی و یحتمل امثال او در بارهی عشق ندارد بلکه شاید بتوان گفت که با ضد آن پهلو میزند (البته در آغاز کار این نکته بر من معلوم نبود. در انجام کار بدین نتیجه رسیدم).
🔻برای اینکه بفهمم مولوی اصلاً چهگونه فکر میکند و کیست، همهی تفسیرها و برداشتها را در ابتدای کار کنار نهادم و گستاخانه و جسورانه رفتم سراغ پنج اثر برجای مانده از او یا منسوب به او و شروع کردم به استخراج سپهر معرفتیی او یا به قول آرتور برت «حصار آرا»ی او (در کتاب مبادی مابعدالطبیعی علوم نوین)، تا از این طریق دریابم که وقتی مولوی از عشق سخن میگوید، از چه سخن میگوید. بالاخره، بهعنوان محقق، آموختهام که آب را باید از سرچشمه نوشید. در ادامهی کار، البته دریافتهایم را با آثار مفسران مولوی سنجیدهام و دریافتهام که تأویلگری و توجیهگری در میان اهالیی ادبیات و عرفان و فلسفه و دیانت ما چهقدر غلیظ و شدید است.
🔻بخشی از این فصل در حال نگارش کتاب را (که بیش از پنجاه صفحه است) در تلگرام و اینستاگرام منتشر کردم، تا واکنشها را ببینم و برآوردی از کار خود داشته باشم و در ضمن گفتوگوهای رسانهایی محتمل، چیزهای تازهای یاد بگیرم و از این طریق به کار خود وسعت و ژرفا ببخشم.
🔻خوشبختانه این مطالب و نقدها کم و بیش مورد توجه قرار گرفت و غیر از انواع توهینها و ناسزاهایی که در اینستاگرام و تلگرام از سوی مولویپرستان نثار ام شد، برخی صاحبنظران اعم از استادان فلسفه و ادبیات و ادیبان و نویسندهگان صاحب قلم نیز بدان توجه نشان دادند و بهطور مستقیم یا غیرمستقیم وارد بحث و گفتوگو در این باره شدند.
🔻البته برخی از صاحبنظران ادبیات فارسی (بهعنوان مثال آقای دکتر مصطفی جلیلیی تقویان)، بهتلویح یا به تصریح، فرمودند تو صلاحیت ورود به این عرصه را نداری، اما نشان ندادند که چرا صلاحیت ندارم (بنگرید به لینک زیر). لابد امروزه همه میدانند که صلاحیت ربطی به مدرک ندارد. صلاحیت یا عدم صلاحیت هر صاحب اثری را میبایست از مجرای بررسیی اثر او نشان داد، و الّا همهی
حافظان قلمرو، غیر را به بیصلاحیتی متصّف میکنند؛ چنانکه اهل دیانت دایماً دیگران را بیصلاحیت خواندهاند تا کسی وارد
قلمرو بحث از دین نشود. البته من میدانم که استادان ادبیات در ایران نیز جز در موارد استثنایی، تاکنون مثل عالمان دین رفتار کردهاند و غیر را بهطور کلی فاقد صلاحیت دانستهاند و روشن است که یک محقّق جامعهشناسی در نظر
حافظان قلمروی ادبیات فارسی، به طریق اولی غیر و بیگانه محسوب میشود.
https://t.me/NewHasanMohaddesi/6698🔻ضمن سپاس فراوان از همهی عزیزان و سرورانی که به این بحث توجه نشان دادند، عرض میکنم که اغلب این مطالب و نوشتهها و نقدها در حد کلیات باقی ماندهاند و از منظری بسیار بالابینانه و فرازین به موضوع پرداختهاند. من امید میبرم که از نقدهای صریحتر و مستقیمتر نیز بهرهمند شوم.
🔻اینک نظر شما را به نوشتههای استاد ارجمند ادبیات فارسیی واحد تهران مرکزیی دانشگاه آزاد اسلامی
آقای دکتر فیروز اسماعیلزاده جلب میکنم. این مطلب دیروز و امروز از دو مجرا برای من ارسال شده که هم از این استاد عزیز ادبیات فارسی و هم ارسالکنندهگان عزیز فرهیخته، صمیمانه تشکر و قدردانی میکنم!
👇👇👇#نقد#عشق#مولوی#تقویان#تأویلگری#توجیهگری#حافظان_قلمرو#بازار_فرهنگی_مولوی @NewHasanMohaddesi