️
♦️آشوب موزون
(نقدی بر یادداشت دکتر حسن محدثی) /۱
✍ بهروز سپیدنامه
اندکی این مثنوی تاخیر شد...
🔷 پرده اول:
دکتر حسن محدثی در یادداشت اخیرشان با عنوان «نقد محتوایی انتخاب های خنیاگر بزرگ» به نقد انتخابهای شعری استاد محمدرضا شجریان پرداختند.
یادداشت اول دکتر محدثی، مبتنی بر دو گزاره ی زیر بود:
1) شجریان در انتخابی نادرست و غیر تخصصی، اشعاری را انتخاب کرده که مروج اندیشهی
تقدیرگراییاند؛
2) اندیشه
تقدیرگرایی در روزگار ما و برای انسان مدرن، نه مسموع است و نه واجد اعتبار.
برخی از اهل نظر در خصوص تصدیق پذیری گزاره های یاد شده مطالبی نوشتند و صاحب این قلم نیز در یادداشتی با عنوان «تماشاکنان بستان» به گزاره ی اول ایشان پاسخ دادند. مبنی بر این که هنرمند به عنوان کنش گری اجتماعی در میدان جامعه به سر می برد و عادت واره های او متاثر از میدان اند و بر میدان تاثیر می گذارند (بوردیو). کنش هنرمند هر چند ارادی است اما تحت تاثیر شرایط موقعیتی و نظام هنجارهاست (پارسنز). لذا غم و شادی، اعتقاد به گشایش و استبداد، جبر و اختیار برایند تقلبات احوال اجتماعی است که هنرمند آیینه ی تمام نمای آن است. (رک:
https://t.center/AllisData).
در خصوص قضیه ی «جبر و اختیار» رساله های متعددی نوشته شده اما هنوز که هنوز است دلایل متقن و محکمه پسندی برای تایید یکی و رد قاطع وجه دیگر ارائه نگشته است. چون معتقدین به هر کدام از شقوق جبر یا اختیار، در رد ادعای طرف مقابل و اثبات حقانیت خود ادله ی فراوانی اقامه می نمایند. بر این اساس، صدور حکم قطعی در این خصوص دشوار است.
در شعر حافظ نیز به دلیل ظرفیت بالای تأویل پذیری ، مسأله جبر و اختیار از زوایای مختلف ، فلسفی، زبانی، اجتماعی ، حکمی و موعظه و قس علی هذا مورد مطالعه قرار گرفته است. و این مبحث کماکان با گشودگی تأویل مواجه است. لذا صدور حکم قطعی نیز در این مورد دشوار است.
پیچیدگی مسله «جبر و اختیار» و حجیّت هر کدام از این مواضع تا اندازه ای است که در شعر شاعران فراوانی نظیر حافظ و سعدی، شاهد التفات شاعر به هر دو وجه هستیم. چگونه است که حافظ در خصوص مسأله «حدوث و قدم جهان» موضع صریح می گیرد اما در خصوص «جبر و اختیار» گاه به این سوی متمایل است و گاه به آن سوی؟
استاد شجریان نیز از هر دو التفات حافظ، خوشه چینی نموده است اما بسامد التفات او به وجه اختیار و خیزش بیشتر از وجه جبر و اندوه و گلایه از وضع موجود است.
در خصوص گزاره دوم ، ذکر این نکته ضروری است که همین انسان مدرنی که به اعتقاد دکتر محدثی اندیشه قدرگرایی برای او نه مسموع است و نه مقبول،گاه برای رهایی از بحران های روحی و اضطرابات و التهابات روانی به قدرگرایی پناه می برد. تحلیل محتوای گزاره هایی که حاوی این اندیشه اند دلیلی بر این ادعاست.
ویکتور فرانکل در بحث معناجوی و معنابخشی به این نکته اشاره می کند که استقامت فرد در برابر رنج و سرنوشتی که قادر به تغییر آن نیست می تواند موجب خلق معنای جدید گردد. فرانکل تئوری خود را از تجربه زیسته اش در زندان نازی ها استخراج نمود. او اذعان می دارد که در اردوگاه های کار اجباری نازی ها فهمیدم که تغییر وضع موجود امکان پذیر نیست لذا باید آن را می پذیرفتم و از دل آن معانی جدیدی خلق می کردم تا بتوانم زنده بمانم. نظریه فرانکل امروز یکی از نظریه های مطرح روان درمانی به شمار می رود.
🔷 پرده دوم:
دکتر محدثی پس از مطالعه نظرات ایراد شده در ادعایی دیگر با نادیده گرفتن قطعیّت گفتار نخستین و جزمیّت ادعای پیشین ، این بار از در دیگری وارد شده و ادعا نمودند:
3) "معانی اشعاری که شجریان برگزیده، ناهمخوان و ناهمآهنگ است: گاهی تقدیرگرایانه و کنشپذیرانه بوده و گاهی کنشگرانه و سوژهگرایانه بوده و دعوت به حرکت و اعتراض و رستاخیز اجتماعی داشته است. گاهی محتوای اشعار آثار او معطوف به کنشپذیری است و گاهی معطوف به کنشگری است".
دکتر حسن محدثی با طرح دو پیش فرض زیر به تبیین ناهمسازی نداهای استاد شجریان پرداخته است:
پیش فرض (1) : "اندیشه های موجود در شعر کهن و شعر نو در بسیاری موارد ناهمسان و ناهمسازند. شعر کهن مروج اندیشههای منسوخ دوران پیشامدرن است"؛
پیش فرض (2) : "تفکر پیشامدرن غالباً ما را به صبر و سکوت و پذیرش و انفعال دعوت میکند".
در خصوص این که چرا دکتر محدثی، خوانشی اجتماعی از مقوله ی «جبر و اختیار» داشته اند ایرادی نیست چون ماهیت هرمنوتیکی شعر (شعر نه نظم) مقتضی برداشت های متکثر از متن است.
ادامه دارد.
👇تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۹۹
#شعر #حافظ #مولوی #مولوی #شجریان #تقدیرگرایی #انسانشناسی_دوگانهانگار @NewHasanMohaddesi