کانال رسمی اداره تبلیغات اسلامی شهرستان رباط کریم

#پاسخ
Канал
Логотип телеграм канала کانال رسمی اداره تبلیغات اسلامی شهرستان رباط کریم
@Nehzat_robatkarimПродвигать
73
подписчика
2,52 тыс.
фото
194
видео
1,08 тыс.
ссылок
✳️کانال رسمی اطلاع رسانی مراکز قرآنی، فرهنگی،مذهبی ⭕️اداره تبلیغات اسلامی شهرستان رباط کریم،پرند،نصیرشهر @Nehzat_Robatkarim ایدی کانال👈 @jalili_M68 ارتباط باآدمین
#پاسخ_شبهات

💢با توجه به طولانی بودن #فاصله مسیر کوفه به شام و از شام به کربلا، برخی از #علما تردید دارند که کاروان اسیران در روز #اربعین به کربلا رسیده باشد

#پاسخ_چیست

آیا کاروان #اسیران و خانواده امام حسین(ع) در روز #اربعین از شام، به کربلا رسیدند؟

#بخوانید👇

بررسی #اسناد_تاریخی

📚بطور کلی این مساله اختلافی است اما در بخشی که ادله و اسناد محکمی نیز دارند به رسیدن کاروان اشاره کرده اند.


در خصوص اربعين و آمدن اسرا به كربلا بايد گفت:

شهيد مطهری در اين خصوص كه اهل بيت امام حسين(ع) در روز اربعين به كربلا آمده اند باور دارد كه آن را عقل تایید نمی کند و در منابع دسته اول و معتبر نیامده است.

برخی دیگر از مورخان هم به طور صریح و هم غیر صریح اين مطلب را انکار نموده‌اند.

شیخ مفید در «مسار الشیعه» آورده است: «روز اربعین، روزی است که اهل بیت امام، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. نیز روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام حسین ع #وارد کربلا شد».

شیخ طوسی در «مصباح المتهجّد» و ابن اعثم در الفتوح نیز همین مطلب را ذکر کرده‌اند. میرزا حسین نوری می‌نویسد: «از عبارت شیخ مفید و شیخ طوسی استفاده می‌شود که روز اربعین روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه خارج شدند. نه آن که در آن روز به مدینه رسیدند. »

در این میان سید بن طاوس در «لهوف»، اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا ذکر کرده است. ایشان می‌نویسد: «وقتی اسرای کربلا از شام به طرف عراق بازگشتند، به راهنمای کاروان گفتند: ما را به کربلا ببر. بنابراین آن‌ها به محل شهادت امام حسین آمدند. سپس در آن جا به اقامه عزا و گریه و زاری برای اباعبدالله پرداختند ...»

ابن نما حلی نیز روز اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا و ملاقات آن‌ها با جابر و عده‌ای از بنی هاشم ذکر کرده است.

میرزا حسین نوری پس از از نقل قول سید بن طاوس به #نقد آن پرداخته است.

رسول جعفریان می‌نویسد: «شیخ مفید در ارشاد، ابومخنّف در مقتل الحسین، بلاذری در انساب الاشراف، دینوری در اخبار الطوال و أبن سعد در الطبقات الکبری، اشاره‌ای به بازگشت اسرا به کربلا #نکرده‌اند».

شیخ عباس قمی هم داستان آمدن اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا بسیار #بعید می‌داند.

محمدابراهیم آیتی و شهید مطهری نیز آمدن اسرای در روز اربعین به کربلا، را #انکار کرده‌اند.

امّا در #خصوص ورود جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین سال ۶۱ هجری به کربلا، به نظر می‌رسد بین منابع تاریخی چندان اختلافی نباشد.

شیخ طوسی می‌نویسد: «روز اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری صحابی رسول خدا ص از مدینه برای زیارت قبر امام حسین ع به کربلا آمد. او اولین زائری بود که قبر شریف آن حضرت را زیارت کرد».

مرحوم آیتی می‌نویسد: «جابر بیستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام وارد کربلا شد. سنت زیارت اربعین امام به دست او تأسیس گردید».

📚حماسه حسینی، ج ۱، ص ۳۰

اللهوف في قتلى الطفوف، ص ۱۱۴،

قمی، منتهی الامال، ج ۱، ص ۵۲۵

جعفریان، تأملی در نهضت عاشورا، ص ۲۱۶. 
 آیتی، بررسی تاریخ عاشورا، ص ۱۳۹.
#پاسخ_شبهات

💢دل باید پاک باشه، نماز و روزه بهانه ست! هرجور دلت مبخواد با خدا صحبت کن! عبادت به #نماز نیست!

برخی دین و دینداری را اینگونه #جلوه میدهند که #صرف ایمان داشتن در دل به خداوند و ارتباط دلی با معبود #کفایت میکند!

امام باقر(ع) در دوران خود با نقل حدیثی از امیرالمومین به این #شبهه پاسخ داده اند:

ابوالصّباح می­گوید شنیدم که حضرت باقر(ع) فرمود که علی(ع) مکرّر می­فرمود اگر #ایمان همین گفتنِ شهادتین بود و انسان فقط با اعتراف به وحدانیّت خداوند و رسالت #پیغمبر مؤمن می­شد، دیگر روزه و نماز و حلال و حرام نازل نمی­شد! چنین شخصی می‏شد مؤمن و جایگاهش هم می­شد بهشت!

علی(ع) مکرّر می­گفتند اگر ایمان گفتنِ #شهادتین است، پس اینها برای چه نازل شد؟!

معلوم می­شود که صِرف گفتنِ #شهادتین ایمان نیست. این اشاره دارد به آن مطلبی که ایمان، جای‏گزین شدنِ «دین» در دل و پذیرشِ قلبیِ آن بیان صادره از مقام رُبوبی است که به وسیلة #انبیا به ابنای بشر ابلاغ می‏شود.

دین هم مُرکّب از «اصول و فروع» و «علم و عمل» است. بنابر این هیچ مانعی ندارد که کسی #مسلمان ظاهری باشد و همة احکام ظاهری و #فقهی اسلام دربارة او اجرا شود، ولی در عین حال مؤمن نباشد.

📚بحارالانوار، ج 66، ص 19
#پاسخ_شبهات

💢آيا روايت «حُسَيْنٌ مِنِّي وَأَنَا مِنْ حُسَيْنٍ» در كتب #اهل_سنت با سند صحيح نقل شده است؟

معنای این #روایت قابل فهم نیست، در بخش اول پیامبر(ص) میفرمایند: حسین از من است
این بخش #معنی واضحی دارد: حسین نوه رسول خداست و جد ایشان است.

اما در بخش دوم میفرمایند: من از حسین هستم!
#چگونه پیامبر(ص) که جد امام‌حسین(ع) است، از حسین(ع) است؟

بخش اول:

اين روايت از #طريق يعلي بن مره عامري با سند صحيح در منابع برادران اهل سنت آمده است. متن اين رو ايت با اين سند #معتبر در كتاب «المصنف» ابن ابي شيبه استاد بخاري اين چنين آمده است.

📚مصنف ابن أبي شيبة، ج 6، ص 380

روزى با پیامبر(ص) به یک میهمانى #دعوت شده بودیم؛ در حالى که در کوچه مى‏رفتیم، حسین‏(ع)را در حال بازى دیدیم.

پیامبر(ص) از #همراهانش جلوتر رفت و #دستانش را گشود تا او را بگیرد؛ اما حسین‏(ع) فرار کرد و این طرف و آن طرف مى‏رفت و پیامبر(ص)به او میخندید، تا این که او را گرفت؛ پس یکى از #دستانش را زیر چانه و دیگرى را پشت سرش قرار داد و او را میبوسید و میگفت: "حسین از من است و من از حسینم؛ کسى که #حسین را دوست بدارد، خداوند او را دوست دارد"

📚سنن ابن ماجه، ج1،ص 51

اما فهم بخش دوم حدیث:

پس از #مبعوث شدن به رسالت، حیات او به رسالت و بقاى آن و حیات رسالت نیز به #حیات او وابسته شد و چون حسین‏(ع) براى زنده ماندن #رسالت محمدى بسیار کوشید حتى عزیزترین کسانش را در این راه قربانى کرد، #رسالت از او جانى دوباره گرفت و استمرار یافت ؛ از این رو پس از جریان کربلا #ثابت شد؛ «الاسلام محمدیُ الحدوث حسینیُ البقاء»؛ اسلام توسط پیغمبر(ص) به وجود آمد و توسط حسین(ع) باقى ماند.
#پاسخ_شبهات

💢آيا روايت «حُسَيْنٌ مِنِّي وَأَنَا مِنْ حُسَيْنٍ» در كتب #اهل_سنت با سند صحيح نقل شده است؟

معنای این #روایت قابل فهم نیست، در بخش اول پیامبر(ص) میفرمایند: حسین از من است
این بخش #معنی واضحی دارد: حسین نوه رسول خداست و جد ایشان است.

اما در بخش دوم میفرمایند: من از حسین هستم!
#چگونه پیامبر(ص) که جد امام‌حسین(ع) است، از حسین(ع) است؟

بخش اول:

اين روايت از #طريق يعلي بن مره عامري با سند صحيح در منابع برادران اهل سنت آمده است. متن اين رو ايت با اين سند #معتبر در كتاب «المصنف» ابن ابي شيبه استاد بخاري اين چنين آمده است.

📚مصنف ابن أبي شيبة، ج 6، ص 380

روزى با پیامبر(ص) به یک میهمانى #دعوت شده بودیم؛ در حالى که در کوچه مى‏رفتیم، حسین‏(ع)را در حال بازى دیدیم.

پیامبر(ص) از #همراهانش جلوتر رفت و #دستانش را گشود تا او را بگیرد؛ اما حسین‏(ع) فرار کرد و این طرف و آن طرف مى‏رفت و پیامبر(ص)به او میخندید، تا این که او را گرفت؛ پس یکى از #دستانش را زیر چانه و دیگرى را پشت سرش قرار داد و او را میبوسید و میگفت: "حسین از من است و من از حسینم؛ کسى که #حسین را دوست بدارد، خداوند او را دوست دارد"

📚سنن ابن ماجه، ج1،ص 51

اما فهم بخش دوم حدیث:

پس از #مبعوث شدن به رسالت، حیات او به رسالت و بقاى آن و حیات رسالت نیز به #حیات او وابسته شد و چون حسین‏(ع) براى زنده ماندن #رسالت محمدى بسیار کوشید حتى عزیزترین کسانش را در این راه قربانى کرد، #رسالت از او جانى دوباره گرفت و استمرار یافت ؛ از این رو پس از جریان کربلا #ثابت شد؛ «الاسلام محمدیُ الحدوث حسینیُ البقاء»؛ اسلام توسط پیغمبر(ص) به وجود آمد و توسط حسین(ع) باقى ماند.
#پاسخ_شبهات

💢چرا پیامبر(ص) یهود را میمون خطاب کرد؟ آیا این حرف فحش و #دشنام بشمار نمی‌آید؟

نسبت میمون به برخی از یهودیان، نه از #زبان پیامبر(ص)، بلکه از سوی خود خداوند متعال صورت گرفته است. در برخی آیات قرآن، گزارشی از مجازات یهودیان سرکش و تبدیل آنها به شکل #میمون آمده و آنها به دلیل #سرپیچی از فرمان پروردگار، مورد لعن خداوند قرار گرفته‌اند. در ذیل، به برخی از این آیات اشاره می‌گردد:
1. «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ»؛

به طور قطع حال کسانى را از شما که در روز شنبه نافرمانى و گناه کردند دانستید، ما به آنها گفتیم به صورت #بوزینه‏_هاى منفوری درآیید.

📚بقره ایه ۶۵

2. آیه دوم سوره مائد ۶۰

آیا شما را از کسانى که جایگاه و پاداششان بدتر از این است، باخبر کنم؟ کسانى که خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته و مورد خشم قرار داده (و مسخ کرده) و از آنها #میمون‌‌ها و خوک‌‌ها و بندگان طاغوت قرار داده است. موقعیت و محل آنها بدتر است و از راه راست گمراه‌‏ترند.

بنابراین، این‌گونه نبود که پیامبر اسلام(ص) بی‌جهت - مثلاً به یک یهودی همسایه‌اش - چنین دشنامی دهد، علاوه بر آن‌که #دشنام و لعن قرآن نیز تنها متوجه بخشی از یهودیان #سرکشی بود که به فرمان خدا بی‌اعتنایی کردند و نه تمام آنها.
#محبت_جهانی_حسین

💢در کربلا محبت حسین(ع)، یک #عثمانی مسلک را #شیعه و شهید میکند

#بخوانید

زهیر بن‏ قین‏ از بزرگان قبیله خود در کوفه بود که قبل از ماجرای کربلا از طرفداران افراطی #عثمان بوده، اما پس از ادای #مناسک حج و در راه بازگشت به کوفه، امام حسین(ع) به دلیل فطرت پاکی که در او مشاهده می‌کرد او را به ملاقات خود فراخواند که بعد از گفتگویی مختصر و به دنبال آن با تشویق همسرش به امام ملحق شده و در نهایت در روز عاشورا و در صحرای کربلا شهید شد

زهیر در طول مسیر همراه با پسرعموهایش، خیمه ها را دور از امام بر پا میکرد تا با ایشان #روبرو نشود.

خود امام قاصدی برای #زهیر فرستاد
قاصد گفت: حسین تو را می خواند
زهیر که از همراهی امام #اکراه داشت مبهوت ماند

همسرش گفت:

سبحان الله! آیا پسر پیامبر، قاصدی به سوى تو می‌فرستد و تو #پاسخ نمی‌دهی؟! چرا نزدش نمی‌روى و سخنش را نمی‌شنوى و برنمی‌گردی؟

زهیر نزد امام رفت

در هیچ منبع و مقتلی در مورد گفتگوی امام و زهیر #هیچ اشاره ای نشده است و کسی خبرندارد که در این #ملاقات چه گذشته است.


اما وقتی زهیر از خیمه امام خارج شد
صورتش شاد و خوشحال بود

فورا به سمت #همسرش رفت
و گفت:

تو را #طلاق دادم و آزادى، پیش خاندانت برو؛ زیرا من دوست ندارم به سبب من گرفتار شوى. سپس به همراهانش گفت: هر که می‌خواهد، با من همراه شود و در غیر این صورت، این‌ آخرین دیدار ماست


اینها معجزه #محبت حسین است

📚مفید، الإرشاد، ج 2، ص 72- 
#شبهات_ماه_محرم

💢چرا در روز عاشورا، شمر حضرت عباس(ع) را خواهر زاده خطاب کرد؟
او #دایی حضرت بود؟

#پاسخ

راوى می‌گوید: شمر روز عاشورا در برابر سپاه ایستاد و صدا زد: خواهرزادگانم کجایند؟ عباس و برادرانش کجا هستند؟ کسى بدو پاسخ نداد. امام حسین(ع) بدان‌‏ها فرمود: «هر چند وى فردى فاسق است ولى به او پاسخ دهید». از این‌رو، عباس به سمت او رفت و فرمود: چه می‌خواهى؟ شمر گفت: خواهرزادگان! شما در امان هستید. عباس(ع) به او فرمود: لعنت خدا بر تو و امان تو! اگر تو دایى ما هستى، پس چرا به ما امان می‌دهى؟ ولى فرزند رسول خدا را امان نمی‌دهى؟ برادران عباس نیز نظیر سخنان آن‌حضرت را تکرار کردند و بازگشتند.

از آن جهت که مادر حضرت عباس(ع) با شمر بن ذی الجوشن هر دو از یک قبیله بودند و رسم عرب این است که به افرادی که از یک قبیله هستند و به نوعی وابستگی با هم دارند به فرزندان آنان با نگاه فامیلی نظر می‌کنند، به فرزندان ام البنین خطاب به خواهر زادگان نمود

📚عمدة الطالب فی أنساب آل أبى طالب، ص 327.
#پاسخ_تمامی_شبهات_محرم

💢اگر از ابتدا امام حسین(ع) قصد #قیام داشت، پس چرا #خانواده_شان را همراه خود بردند؟ چه ضرورتی داشت؟


امام(ع) که مطمئن بود قیامش منتهی به شهادت می‌شود، چه مصلحتی در همراه‌داشتن #خانواده‌اش می‌دید؟ همین ابهام بدان انجامید که حضرتشان مورد #اعتراض برخی اطرافیان قرار گیرد. به عنوان نمونه، ابن عباس به ایشان عرضه داشت:

«پسرعموجان! به سراغ کوفیان مرو، همانا آنان گروه فریب‌کار هستند ... و اگر از روی ناچاری به کوفه می‌روی، زنان و کودکان را به همراه مبر که ایمن نیستم از این‌که انتقام‌جویانه تو را همچون عثمان بن عفان، در حالی بکشند که #زنان و #کودکانت نظاره‌گر تو باشند»

📚الاخبار الطوال صفحه 244

ایشان اطرافیانش را با این سخن خطاب قرار داد:
در عالم رؤیا جدّم به من فرمود: «انَّ اللهَ شاءَ انْ یَراکَ قَتیلاً»؛ «خدا می‌خواهد تو را کشته ببیند». گفتند: پس اگر این‌طور است، چرا خانواده را همراهتان می‌برید؟ که پاسخ شنیدند:
این را هم جدّم فرمود: «انَّ اللهَ شاءَ انْ یَراهُنَّ سَبایا»؛ «خدا می‌خواهد آنان را در لباس اسارت ببیند»

📚اللهوف صفحه ۶۵

تمام کسانى که همراهی اهل‌بیت امام حسین(ع) را با ایشان برخلاف #مصلحت تشخیص دادند؛ با حساب و منطق مادی خودشان به این #تشخیص رسیده بودند، اما حضرتشان پاسخی می‌داد که از جنبه دیگری به ماجرا پرداخته و جنبه #معنوى مطلب را بیان می‌کرد.

سید بن طاووس می‌گوید: «از مواردی که ممکن است سبب همراهی زنان اهل بیت(ع) تلقی شود این است که اگر امام حسین(ع) زنان و #فرزندان خود را در مدینه و یا جایی غیر از آن، می‌گذاشت، احتمال می‌رفت که یزید بن معاویه زن و فرزند امام را #دستگیر کرده و سپس عواقب شوم و رفتارهای زننده‌ای پیش می‌آمد که امام حسین(ع) را از جهاد و شهادت باز می‌داشت»


📚اللهوف صفحه84

امام(ع) در مدینه خانه امنی سراغ نداشت تا #خانواده‌اش را به آن‌جا بفرستد و هنگام خروج از مدینه، هیچ‌کس هم به او پیشنهاد نکرد که من از خاندان تو حمایت می‌کنم؛ لذا امام(ع) نگران اسیر شدن خانواده خود در حال حیاتش بود؛ زیرا احتمال قوی وجود داشت که دولت‌مردان و مأموران یزید، زنان و فرزندان امام را در همان مدینه، دستگیر کرده و به گروگان بگیرند.

در نتیجه، امام به #ناچار برای خلاصی و رهایی زنان و خواهران خود، مجبور می‌شد خود را معرفی و تسلیم نماید و بعد از تسلیم نیز دو پیشنهاد بر سر راهش گذاشته می‌شد، یا با ذلت و خواری بیعت کند و یا به شیوه مرموزی به قتل می‌رسید، و هیچ دردسری هم برای دستگاه #حاکم به وجود نمی‌آمد.
💢شبهات و سوالات محرم


می‌گویند #شمر و امام حسین(ع) در کودکی با #همبازی می‌کردند و خانه آنها در یک محل بود! آیا صحیح است؟

#پاسخ

شمر بن ذى الجوشن‏ نامش «شرحبیل» و کنیه‌‏اش «ابو السابغه»، از طایفه بنى کلاب و از رؤساى هوازن، در جنگ صفین در لشکر امیر المؤمنین علی(ع) بود، سپس ساکن کوفه شده بود.

وی در کربلا در به شهادت رساندن امام حسین(ع) نقش اساسی داشت.
با توجه به این‌که فاصله میان محل سکونت شمر در قبیله بنی کلاب تا مدینه نسبتاً زیاد بوده؛ و گزارشی مبنی بر حضور شمر در آن شهر، در منابع تاریخی معتبر وجود ندارد؛ دلیلی بر همبازی بودن آنها در کودکی وجود ندارد.

📚کاتب واقدى، ابن سعد، الطبقات الکبرى، مهدوى دامغانى، محمود، ج ‏2، ص 76
⚠️ شبهه:
آیا امام حسین علیه‌السلام در حمله اعراب به ایران شرکت داشتند؟

📝 پاسخ:

1⃣ جنگ‌های مورد تأیید اسلام جنبه دفاعی و یا رهایی بخشی از ظالمان را دارند و کشور گشایی با اهداف اسلام سازگار نیست.

2⃣ نبرد قادسیه در سال ۱۵ هجری بود، یعنی زمانی که امام حسین علیه‌السلام ۱۰ ساله بود و واضح است که کودکی در این سن نمی‌تواند در جنگ شرکت کند.

3⃣ بنابر نقل مورخین بزرگ اهل‌سنت مانند ابن اثیر و ابن خلدون، امام حسین علیه‌السلام در هیچ کشورگشایی شرکت نکردند.

4⃣ در خصوص حضور امام حسین علیه‌السلام در فتح ایران، فقط یک نقل قول با عبارت "گفته می‌شود" در جلد دوم تاریخ طبری وجود دارد که خود طبری بعد از نقل، آن را جعلی و بی‌اعتبار معرفی می‌کند.

#پاسخ_شبهه_محرم
#شبهات_ماه_محرم

💢آیا مدرک معتبری وجود دارد که سر مبارک امام حسین(ع) بر روی نیزه قرآن خوانده باشد؟

#پاسخ

در منابع اهل سنت و شیعه به این موضوع اشاره شده است.


زید بن ارقم یکی از صحابه رسول خدا(ص) می‌‌گوید: «روز بعد از ورود اهل بیت(ع) به کوفه، ابن زیاد امر کرد تا سر مبارک حضرت سید الشهداء(ع) را در کوچه‌هاى کوفه و در میان قبائل بگردانند، من در میان غرفه نشسته بودم که سر حسین بن علی(ع) را که بالای نیزه بود از نزدیک منزل من عبور دادند. هنگامى که سر مبارک به من نزدیک شد، شنیدم این آیه مبارکه را قرائت مى‌‏کند: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً».
 به خدا قسم از شنیدن این صدا موهاى بدنم راست شد و گفتم: سر مبارکت (با این اعجاز) از داستان اهل کهف نیز شگفت‏‌تر است».

📚شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 117

ضمنا در منابع زیر نیز به این مساله مسلم تاریخی اشاره شده است

📚لإرشاد - الشيخ المفيد - ج 2 - ص 117 - 118
📚الصراط المستقيم - علي بن يونس العاملي - ج 2 - ص 179  

یک نمونه از متون تاریخی👇

 عن المنهال بن عمرو قال أنا والله رأيت رأس الحسين بن علي حين حمل وأنا بدمشق وبين يدي الرأس رجل يقرأ سورة الكهف حتى بلغ قوله تعالى " أم حسبت أن أصحاب الكهف والرقيم كانوا من آياتنا عجبا " قال فأنطق الله الرأس بلسان ذرب فقال أعجب من أصحاب الكهف قتلي وحمل .

📚تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 60 - ص 369 – 370 .

 بنابراين ، با اين همه مدارك معتبري كه در اين باره وجود دارد ، شكي در صحت خبر قرآّن خواندن سر مبارك امام حسين عليه السلام باقي نمي‌ماند .
#شبهات_ماه_محرم

💢آوردن علي اصغر شير خوار در مقابل لشكر دشمن توسط امام حسين(ع) #التماس بود يا اتمام حجت؟

آیا صحت دارد؟

#پاسخ

درباره شهادت حضرت علي اصغر(ع)نقل ها بسيار متفاوت و متزلزل است كه در ذيل به بعضي از آنها اشاره مي كنيم:

1ـ بعضي نقل ها حاكي از آن است كه امام به #خيمه آمد، فرزندش را نزد او آوردند و آن حضرت طفل را در دامان خود نشانيد، در اين اثناء مردي از بني اسد تيري پرتاب كرد و آن طفل را به شهادت رساند.

همانطور كه ملاحظه مي فرماييد در اين قول معروف كه مختار بزرگاني چون شيخ مفيداست، هيچگونه نامي از تشنگي علي اصغر برده نشده تا چه رسد به اينكه گفته شود امام درخواست آب براي او نمود.

2ـ بعضي نوشته اند كه بعد از شهادت حضرت عباس، امام حسين ـ عليه السلام ـ گفت آيا كسي هست كه مقداري آب براي اين طفل بياورد كه او طاقت تشنگي را ندارد، علي اكبر كه در آن زمان 17 سال داشت بلند شد و گفت من مي روم آب مي آورم و رفت وارد شريعه شد و مقداري آب آورد، امام خواست آب را به طفل بخوراند وقتي طفل آماده آشاميدن آب شد، تير مسمومي آمد و قبل از اينكه علي اصغر آب بياشامد بر گلوي او نشست و او را به شهادت رساند.

اين نقل اولا اشكالش اين است كه گفته شده بعد از شهادت عباس، حضرت علي اكبر رفت آب آورد، در صورتيكه طبق نقل مقاتل، علي اكبر قبل از حضرت عباس به شهادت رسيد، چون او اولين شهيد از بني هاشم بوده است.
و ثانياً: از اين نقل بر مي آيد (در صورت صحت) كه امام از دشمن درخواست آب نكرده، بلكه از اصحاب خود خواسته بروند آب بياورند.

3ـ بعضي نقل كرده اند كه چون امام ديد سپاه كوفه در ريختن خون او اصرار ميورزند، قرآن را گرفته و آنرا باز كرد و روي سر نهاد و فرياد برآورد: بين من و شما كتاب خدا و جدم رسول الله حكم كند، اي قوم، خون مرا به چه چيزي حلال مي شماريد؟ در اين حال امام ـ عليه السلام ـ نظر كرد و طفلي را ديد كه از تشنگي مي گريد او را روي دست گرفته و گفت: اي جماعت! اگر به من رحم نمي كنيد، به حال اين كودك شير خوار، رحم كنيد. در اين اثناء مردي از سپاه كوفه با تيري آن كودك بي گناه را به قتل رساند.

4ـ بعضي نوشته اند، ام كلثوم علي اصغر را نزد امام حسين ـ عليه السلام ـ آورد و گفت: برادر جان اين طفل سه روز است كه آب نياشاميده است، مقداري آب براي او تقاضا كن، امام رو به لشكر كوفه كرد و فرمود: اي قوم! برادر و اولاد و ياران مرا كشتيد، فقط اين طفل باقي مانده است كه از تشنگي دست و پا مي زند در حالي كه هيچ گناهي ندارد او را به سوي شما آورده ام پس قطره اي آب به او بياشاميد.

نتیجه گیری👇👇

ملاحظه مي فرمائيد در نقل سوم با كنايه و در دو نقل آخري با صراحت گفته شده كه امام از دشمن درخواست آب نمودند، ولي اين نقل ها نمي تواند صحيح باشد، چون: اولا: گفته شده كه ام كلثوم به امام گفت سه روز است اين كودك آب نياشاميده است، در صورتي كه طبق نقل كتب معتبر در شب عاشورا، امام حسين ـ عليه السلام ـ و يارانش آب در اختيار داشتند كه بعنوان شاهد دو نقل را ذكر مي نمائيم.

حاصل آنكه در ميان نقل هاي مختلفي كه در اين زمينه شده ما هم به تبعيت از بزرگاني چون شيخ مفيد، طبرسي و شهيد مطهري نقل اول را قبول داريم و نقل هاي ديگر علاوه بر اينكه متنشان متزلزل است در شأن امام حسين ـ عليه السلام ـ نيست و لذا قابل قبول نمي باشد.

📚مفيد، ارشاد، ج2، ص108

📚منتخب طريحي، ص 431 و معالي السبطين ج1 ص423.

📚حماسه حسيني، مطهری، ص202.

📚ابن جوزي، تذكرة الخواص، نظر منفرد، علي، قصه كربلا، ص 253.
#شبهات_محرم

💢یکی از دوستانم متنی با #منبع فرستاده که ماجرای #کربلا دعوای امام حسین و یزید بر سر یک زن بنام ارنیب بوده است، چرا ما باید برای این #جنگ عزادار باشیم؟

☑️ابتدا متن شبهه را بخوانید

"سالهاست مردم ما برای حسین بر سر و سینه میزنند در حالی که نمیدانند او را برای چه کشتند: یکی از سرداران یزید زنی زیبا به نام اورینب داشت و یزید عاشق وی شد و شعرهای فراوان در مدح او خواند. از سویی با نامه های کوفیان، حسین مصمم میشود که به کوفه برود. در دمشق یزید با راهنمایی معاویه سردار را به سفر میفرستد و وقتی سردار برمیگردد شهر را از این شایعه پر میکنند که اورینب در غیاب شوهر زنا کرده است. شوهر هم فورا" زن را طلاق میدهد و حسین فورا" زن را ربوده، عقد میکند. یزید به حسین پیغام داد که اگر سرت را میخواهی زن را طلاق بده. حسین زن را پس نفرستاد و بخواطر نامۀ هانی به سوی کوفه رفت و در کربلا کشته شد." 

#پاسخ

1_ آنچه در برخی اسناد تاریخی آمده است اصلا به این شکلی که این دشمن غرض ورز امام حسین نقل کرده است نیست بلکه ماجرا چیز دیگری است. امام حسین طبق این نقل تاریخی این زن را از یزید نجات میدهد و به شوهرش باز میگرداند. حتی روایت تأکید دارد که امام حسین فرمودند «. خدایا! آگاهی که او را به جهت مال و زیبایی، به عقد خود درنیاوردم» و به محض آگاهی از دلبستگی مجدد این زن به شوهر سابقش او را طلاق دادند. 


2_روایت #فوق_مرسل است و هیچ‌گونه سندی برای آن ذکر نشده تا بتوان آن را مورد بررسی قرار داد. چون ابن قتیبه(نویسنده کتاب الامامه و السیاسه) داستان را این چنین آغاز می کند:

ما حاول معاویة من تزویج یزید قال: وذکروا أن یزید بن معاویة سهر لیلة من اللیالی، وعنده وصیف لمعاویة یقال له رفیق، ...او که خود همعصر این ماجرا نبوده است نمیگوید این ماجرا را از چه کسی شنیده است تا ما بتوانیم سلسلۀ راویان را بررسی کنیم. چه بسا فرد دروغگویی این ماجرا را به او گفته باشد. 

3_ از سوی دیگر از این داستان در اسناد دسته اول و مشهور هیچ خبری نیست. مشهورترین کتابی که این داستان را ذکر کرده است کتاب الامامه و السیاسه است که برخی در این که نویسنده آن ابن قتیبه باشد شک دارند.

از این گذشته اسناد معدودی هم که این ماجرا را نقل میکنند انقدر آشفته هستند که در برخی از آنان این ماجرا را به فرد دیگری نسبت میدهند ولی روایت آنها در مورد ازدواج ان فرد با اورینب نیز قابل قبول نیست و تضاد کامل با عقل دارد ولی به علت عدم ارتباط با بحث از آوردنش خودداری میکنیم. 


4_ در داستان فوق آمده که حضرت امام حسین علیه السلام‌ ارینب را در یک مجلس #سه_طلاقه کرد و فرمود: فقال : أشهد الله أنها طالق ثلاثا، (فرمود: خدا را شاهد میگیرم که او را سه طلاقه نمودم) و این با فرهنگ اهل بیت علیهم السلام‌ هیچگونه سازگاری ندارد، بلکه خلاف ضرورت احادیث اهل بیت و فقه شیعه است که در فقه شیعه کاملاً و مبسوط بحث شده است. 


5_ در داستان فوق امام حسین علیه السلام‌ به عبدالله سلام می فرماید: بل أدخله علیک حتى تبرئی إلیه منه کما دفعه إلیک.(تو داخل منزل من شده و با ارینب ملاقات کن و با تحویل اموال خود ذمه او را بری کن.)
و این نیز با سیره اهل بیت علیهم السلام‌ و #غیرت مردانگی عرب سازگاری ندارد که یک مرد اجنبی و نامحرم را به اندرون خویش راهنمایی کنند.گذشته از این که بری شدن ذمه نیازی به خلوت با نامحرم ندارد. 


📚 الامامة و السیاسة، ج 1، ص 217
📚ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 129
📚حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 22، ص 25