گرگور سامسا هستندهای است كه نمیتواند وجود را ترک كند وجود داشتن برایاش به همواره باز افتادن در وجود است چون به انگل تبديل شده است به زندگی كردن در وضعيت انحطاط ادامه میدهد در تنهايی حيوانی فرو میرود و به بيشترين حدِ ممكن پوچی فرو میرود.
اما چه روی میدهد؟
دقيقن اينكه به زيستن ادامه میدهد اما حتا تلاش نمیكند كه از بدبختیاش خلاص شود و در درون اين بدبختی آخرين امكان و اميد را با خود حمل میكند.
باز هم برای جایاش بر روی كاناپه مبارزه میكند برای سفرهای كوچكش بر خنكی ديوارها، برای زندگی در كثافت و خاک.
به اين ترتيب ما هم بايد با او اميدوار باشيم، زيرا او اميدوار است، اميد هولناک كه بیهدف درون خلا دنبال میشود نيز نوميد شد.
( اميد هر آينه زيستن است و نتيجه اين است كه هرگز نجات نمیيابيم و هرگز نوميد نيستيم. به نوعی اميد ماست كه نابودمان میكند، اميد است كه نشانهی تيرهبختی ماست، به نوعی كه تيرهبختی ارزشی آزادیبخش دارد و به اميدوار بودن هدايتمان میكند)
سامسا میميرد مرگ تحملناپذير، در وانهادگی و تنهایی
#بلانشو
#كافكا
#مسخ
@NazariyehAdabi