نان و آزادی

#علی‌_اشرف_درویشیان
Канал
Политика
Новости и СМИ
Социальные сети
Персидский
Логотип телеграм канала نان و آزادی
@Nan_AzadiПродвигать
351
подписчик
34,2 тыс.
фото
19,5 тыс.
видео
8,14 тыс.
ссылок
نان و آزادی؛ کانالی برای انعکاس مبارزات کارگران و توده‌های تحت ستم برای نیل به خودرهایی!
Forwarded from تجربه نوشتن
«هنگامی که ننه برای گرفتن خرجی پافشاری می کرد و بابا می نالید: «عصری، عصری!»
یعنی که عصری خرجی می دهم. عصر هم که می آمد و می گفت: «فردا،فردا.»
و فردا: «عصری،عصری.»
این ادامه داشت. عصرها و فرداها می آمدند و پدرم همیشه می گفت: «پول ندارم.» و خرجی را ناتمام می داد، یا اصلا نمی داد و همیشه بدهکار بود. بعضی از روزها هم کار به کتک کاری می کشید. بابا دیگر آن آدم همیشگی نبود.

گیس ننه را می گرفت و دور کرسی می گرداند و ما از بند دل جیغ می کشیدیم. فریاد می زدیم. به بیرون می دویدیم تا همسایه ها صدای مان را بشنوند و به فریادمان برسند. دوباره برمی گشتیم و روی دست و پای بابا می افتادیم.

جیغ های دلخراش اصغر همیشه در گوشم خواهد بود. این جیغ ها تا ابد مرا بیدار نگه خواهد داشت و مرا بر ضد آنکه همیشه خرجیش آماده است، آنکه شکمش مثل زالو پر است و کاری نمی کند همه خرجی داشته باشند، خواهد شوراند. بر ضد آنکه گوشش کر است و جیغ های اصغر را نمی شنود، ناله های ننه را نمی شنود، و بر ضد آنکه نفهمید و ندانست و نخواست بداند که چرا همیشه زیر چشم ننه ام از درد کبود بود، همیشه گیسویش شانه نزده و آشفته و پر درد و همیشه گرسنه بود، تا ما نیم سیر باشیم.»
#آبشوران

🌹چهارم آبان، سالروز جاودانه شدن خالق #سال‌های_ابری

#علی_اشرف_درویشیان
#نویسنده_فرودستان
#سال‌های_ابری
#آبشوران
#از_این_ولایت
#فصل_نان
#سلول_۱۸
#از_ندارد_تا_دارا
#صمد_جاودانه_شد
#فصل_نان
#همراه_آهنگ‌های_بابام
#گل_طلا_وکلاش_قرمز
#ابر_سیاه_هزار_چشم
#روزنامه_دیواری_مدرسه_ما
#رنگینه
#کی_برمی‌گردی_داداش_جان
#درشتی
#قصه‌های_آن_سال‌ها
#خاطرات_صفرخان

https://t.me/tajrobeneveshtan/2646
Forwarded from تجربه نوشتن
هنگامی که ننه برای گرفتن خرجی پافشاری می کرد و بابا می نالید: «عصری، عصری!»
یعنی که عصری خرجی می دهم. عصر هم که می آمد و می گفت: «فردا،فردا.»
و فردا: «عصری،عصری.»
این ادامه داشت. عصرها و فرداها می آمدند و پدرم همیشه می گفت: «پول ندارم.» و خرجی را ناتمام می داد، یا اصلا نمی داد و همیشه بدهکار بود. بعضی از روزها هم کار به کتک کاری می کشید. بابا دیگر آن آدم همیشگی نبود.

گیس ننه را می گرفت و دور کرسی می گرداند و ما از بند دل جیغ می کشیدیم. فریاد می زدیم. به بیرون می دویدیم تا همسایه ها صدای مان را بشنوند و به فریادمان برسند. دوباره برمی گشتیم و روی دست و پای بابا می افتادیم.

جیغ های دلخراش اصغر همیشه در گوشم خواهد بود. این جیغ ها تا ابد مرا بیدار نگه خواهد داشت و مرا بر ضد آنکه همیشه خرجیش آماده است، آنکه شکمش مثل زالو پر است و کاری نمی کند همه خرجی داشته باشند، خواهد شوراند. بر ضد آنکه گوشش کر است و جیغ های اصغر را نمی شنود، ناله های ننه را نمی شنود، و بر ضد آنکه نفهمید و ندانست و نخواست بداند که چرا همیشه زیر چشم ننه ام از درد کبود بود، همیشه گیسویش شانه نزده و آشفته و پر درد و همیشه گرسنه بود، تا ما نیم سیر باشیم.

#آبشوران
#علی_اشرف_درویشیان

🌹سوم شهریور زادروز نویسنده

https://t.me/tajrobeneveshtan/2603
Forwarded from تجربه نوشتن
زمستان آن سال از سال های پیش سردتر شده بود. پنجره ها را با روزنامه و مقوا خوب پوشانده بودیم. یک روز صبح حاضر و غایب می کردیم:
«نیازعلی ندارد.»
چند نفر از بچه ها آهسته گفتند:
«غایب.»
تکان خوردم. جایش خالی بود. غم ناآشنایی در صورت بچه ها دیده یم شد. همه سرشان را زیر انداخته بودند. از اکبر، مبصر کلاس، علت را پرسیدم. گفت:
«آقا،دیروز غروب مرد. از سرما، آقا. خون از گلوش آمد و مرد. هی می گفت: ستاره می خوام، ستاره می خوام. یک ستاره ی قشنگ برای ننه م.»

بچه ها ساکت بودند. باد روزنامه ی روی پنجره ی کلاس را تکان می داد و زمزمه ای به گوش می رسید. مثل این که «نیازعلی» از راه دور قصه می گفت، یا خواب هایش را تعریف می کرد. صدایش، وقتی که روزنامه را می خواند، در گوشم بود.

لکه ابر سیاهی روی دل آسمان نشسته بود. همه ساکت بودیم. چشمم افتاد به روزنامه ی تازه روی پنجره. با خط درشت نوشته بود:
«بهداشت برای همه.»

#علی_اشرف_درویشیان
#از_این_ولایت

🌹سوم شهریور زادروز نویسنده

🆔 https://t.center/tajrobeneveshtan
🍃🍃
بی‌گمان باید دردِ فقر و زخم‌های نداری را خود چشیده باشی تا بتوانی به گونه‌ای بنویسی که گویی مخاطب با تمام وجود با داستان تو زندگی می‌کند و یا به فهمی عمیق از هستی انسان رسیده باشی که مناسبات پوسیده را سزاوار این انسانِ دردمند نمی‌دانی و می‌خواهی تسلیم مناسبات نشوی و بر آنان با قلمت بتازی تا این رسم کهن را برای مخاطب چنان به تصویر بکشی که کودکان خواننده‌ی کتابت باوجودی که خود رنجورند اما حس کنند در آینده باید ناجیِ شخصیت‌های مظلوم داستان باشند. بزرگسالانی می‌شوند که هیچگاه آن ستم‌ها را از یاد نخواهند برد. هر جا ظلمی می‌بینند بی‌درنگ قصه‌ها تلنگر خود را می‌زنند.
علی اشرف درویشیان از این قسم نویسندگان بود که شرف و نوع تفکرش او را تسلیم مناسبات نکرد و علیه تمامی نامردمی‌ها با قلمش تاخت. یادش گرامی که بی‌تردید نویسنده‌ی محرومان بود.
****
تازه فرض کن که قلدرها‌ تاریخ را عوضی بنویسند؛ با سینه‌ها و یادهای مردم چه می‌کنند؟ آن نام‌های عزیز در سینه‌های مردم خواهد ماند و دل به دل و سینه به سینه و زبان به زبان به بچه‌ها و نسل‌ها خواهد رسید.

از کتابِ سال‌های ابری
#علی‌_اشرف_درویشیان

@etehad_bazn
بابام از میان اتاق می نالید که « خدایا غضبت را از ما دور کن»
ولی خدا به حرف بابام گوش نمی کرد.
سیل می آمد.
خشمگین می شد.
میشست و می رفت.
کف به لب می آورد.
پل های چوبی را می برد.
زورش به خانه های بالاشهر که از سنگ و آجر ساخته شده بودند نمی رسید اما به ما که می رسید تمام دق دلش را خالی می کرد.

#علی_اشرف_درویشیان
آبشوران

#زنده_باد_انقلاب
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
#زنده_باد_جنبش_نان_کار_آزادی
#نان_کار_آزادی_حکومت_کارگری


@Nan_Azadi
دولت‌ها مثل ابرهای گریزان بدون باران، تند تند آمده‌اند و رفته‌اند؛ تنها فرقشان در قیافه‌هایشان بوده است، یکی کوتاه یکی بلند، یکی با دماغ بزرگ یکی کوچک، یکی با صدای بم یکی زیر، یکی چاق و یکی لاغر، و مردم همچنان فقیر و پابرهنه مانده‌اند

#سال‌های_ابری
#علی_اشرف_درویشیان

#زنده_باد_انقلاب
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
#زنده_باد_جنبش_نان_کار_آزادی
#نان_کار_آزادی_حکومت_کارگری

@Nan_Azadi
سرانجام چاقوی تبهکاران ازخون مازنگارخواهدبست وطناب‌های دارشان خواهدپوسیدودست‌های لرزان و آلوده‌یشان خسته خواهدشد
امااندیشه‌های تابناک رفقای ماهمه جا ریشه خواهددوانید
#علی_اشرف_درویشیان

@Nan_Azadi
تشییع_پیکر_علی‌اشرف_درویشیان_در.pdf
216.6 KB
🌷 گزارشی از مراسم خاکسپاری زنده یاد #علی_اشرف_درویشیان

مراسم تشییع پیکر علیاشرف درویشیان در بهشت سکینه کرج برگزار شد. این نویسنده با نوای مرغ سحر به خاک سپرده شد.

@khamahangy
🔴 وداع با #علی_اشرف_درویشیان نويسنده مردم

امروز دوشنبه جمع زيادي از مردم با شركت در مراسم خاكسپاري علي اشرف درويشيان با حضور در بهشت سكينه كرج با نويسنده سالهاي ابري وداع كردند . تابوت زنده ياد درويشيان بر روي دستان دوستداران و در سكوت تا مزار وي تشعيع شد. بنا به درخواست كانون نويسندگان اين مسير تا سر مزار در سكوت طي شد.

عليرغم حضور فراوان مامورين امنيتي و لباس شخصي ها ، تعداد زيادي از دوستداران اين نويسنده مردمي به همراه خانواده و اعضاي كانون نويسندگان شركت كردند. بعد از خاكسپاري پيكر علي اشرف درويشيان، سخنراني هاي در پاس داشت وي ايراد شد. البته به دليل ازدحام جمعيت و نبود بلندگو ، بسياري از جمعيت قادر به شنيدن سخنان سخنرانان نشدند.

فرخنده حاجی‌زاده، سهراب مهدی‌پور ، محسن حكيمي، فریبرز رئیس دانا، ناصر زرافشان، اکبر معصوم‌بیگی، رضا خندان مهابادی، حسن فرخ‌سرشت، نماینده‌ای از طرف مردم کرمانشاه ، قاسم حسنی از شبکه یاری کودکان کار سخن گفتند. محسن حکیمی سخناني كوتاه در رابطه با زندگي و منش علي اشرف درويشيان بيان كرد. در اين مراسم دكتر زرافشان سخناني در گرامي داشت و چرايي نفوذ علي اشرف درويشيان در ميان مردم ايراد كرد. همچنين دكتر رئيس دانا با سخناني كوتاه ياد اين نويسنده را گرامي داشت. همچنين آقاي خندان چند كلمه اي به ياد اين نويسنده آزاديخواه بيان كرد. سپس جمع زيادي از مردم با سرودخواني بر سر مزار علي اشرف درويشيان بر شكوه اين مراسم افزودند. این مراسم با خوانش اشعاری از ناهید کبیری، علی‌اکبر درویشیان (برادر علیاشرف درویشیان) و اجرای قطعاتی از موسیقی بختیاری توسط علی‌اکبر شکارچی به پایان رسید.

‏مشایعت پیکر علیاشرف درویشیان که ابتدا با فریادهای "درود درود..." آغاز شده بود، پس از چند تذکر، در سکوت کامل ادامه یافت. این نویسنده با نوای مرغ سحر به خاک سپرده شد.


@khamahangy
تماس با ما @hkomite
تشییع پیکر #علی_اشرف_درویشیان در بهشت سکینه برگزار شد؛
بدون برابری؛ آزادی مفت نمی‌ارزد/ پلاک نویسنده فرودستان را همانند زندانیان به سینه‌اش زدند تا عنوان نویسنده مردم را از او بربایند

@khamahangy
🔹 تشییع پیکر زنده یاد #علی_اشرف_درویشیان در بهشت سکینه برگزار شد؛

🔴 بدون برابری؛ آزادی مفت نمی‌ارزد/ پلاک نویسنده فرودستان را همانند زندانیان به سینه‌اش زدند تا عنوان نویسنده مردم را از او بربایند

🔻مراسم تشییع پیکر علیاشرف درویشیان در بهشت سکینه کرج برگزار شد. این نویسنده با نوای مرغ سحر به خاک سپرده شد. تشییع پیکر علیاشرف درویشیان در سکوت کامل و با حضور جمعیت زیادی شامل مردم و دوستان این نویسنده‌ی داستان‌های کارگری و پژوهشگر حوزه ادبیات عامه در بهشت سکینه برگزار شد.

@khamahangy
تماس با ما @hkomite
Forwarded from درج زیرنویس
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️

🌹 سخنرانی دکتر #ناصر_زرافشان ، حقوق دان، نویسنده و مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران در مراسم وداع با #علی_اشرف_درویشیان


⭐️ آزادی بیان ⭐️

https://t.me/joinchat/AAAAAEPkAIXUGfix82mkZA
Forwarded from درج زیرنویس
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌺 سخنرانی دکتر #فریبرز_رئیس_دانا ، اقتصاددان و عضو کانون نویسندگان ایران در مراسم وداع با #علی_اشرف_درویشیان


⭐️ آزادی بیان ⭐️

https://t.me/joinchat/AAAAAEPkAIXUGfix82mkZA
Forwarded from درج زیرنویس
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️


بخشی از مراسم وداع با

معلم عزیز و محبوب مردم،

#علی_اشرف_درویشیان.....

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد


⭐️ آزادی بیان ⭐️

https://t.me/joinchat/AAAAAEPkAIXUGfix82mkZA
🔴 یاد و خاطره #علی_اشرف_درویشیان را گرامی می داریم!
✍️ کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

امروز چهارم آبان 1396، قلب علی اشرف درویشیان برای همیشه از تپیدن باز ایستاد. با مرگ او، کارگران و زحمتکشان و مزدبگیران و کودکان فرودست جامعه، یکی از نویسنده گان واقعگرا، مبارز و برابری طلب را از دست دادند. براستی که او " رفیق کودکان، یار و یاور طبقه‌ی کارگر و تمام انسان‌هایی بود که برای فردایی روشن و شایسته‌ی انسان، مبارزه می‌کنند. "

علی اشرف درویشیان نویسنده ای بزرگ بود که به جز برای قلم، برای هیچ کس و هیچ حاکمی سر فرود نیاورد. چه آن زمان که در دهه 50 تا آستانه بهمن 57 در زندان محبوس بود و چه آن هنگام که در دهه 70 برای اهدای جوایز ادبی دولتی، دعوت اش کردند؛ او در پاسخ به این دعوت در مصاحبه ای گفت که من چگونه در مراسمی دولتی شرکت کنم، مادام که از یک سو مردم ام در فقر بسر می برند و از سوی دیگر سایه سانسور بر سر ادبیات ما سنگینی می کند؟!

علی اشرف درویشیان بیش از نیم قرن صادقانه با قلم اش از کار و زحمت مردمی نوشت که در کنارشان زندگی می کرد و درد و رنج آنها را با کلمات به تصویر می کشید. این نویسنده توانمند با کتاب " از این ولایت " از زندگی و مرگ نیازعلی " نداردها " می نویسد و در " آبشوران " زندگی فلاکت بار محله های فقیر نشین و حاشیه ای شهر کرمانشاه را در برابر چشمان خواننده به نمایش می گذارد. در جایی دیگر، " کلاش قرمز " دختری به نام " گل طلا " را بر مرکب خود می نشاند و در آسمان شهر به پرواز در می آید تا فاصله طبقاتی که حاکمیت سرمایه به ارمغان آورده را به او نشان دهد.

علی اشرف درویشیان آثار ارزنده ای دیگری مانند " درشتی "، " فصل نان "، و " صمد جاوادنه شد " ( به یاد صمد بهرنگی )، " خاطرات صفر خان " از زندانیان سیاسی قدیمی، و... نیز دارد. اما به همه اینها باید رمان " سال های ابری " را اضافه کرد که گنجینه ای تاریخی و ارزشمند از شرایط زندگی و رویدادهای اجتماعی یک دوره معین از تاریخ ایران است. آثار علی اشرف درویشیان برای همیشه در یاد و خاطرات همه پوینده گان هنر و ادبیات کارگری و معترض به نظام نابرابر سرمایه داری ماندگار است.

ما جمعی از کارگران و فعالین کارگری که در کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری متشکل شده ایم، فقدان و درگذشت علی اشرف درویشیان را به همسر و فرزندان و دیگر بستگان و بخصوص به اعضای کانون نویسندگان و همه دوستداران اش تسلیت می گوییم. یاد و خاطره علی اشرف درویشیان برای همیشه ماندگار و جاوادنه است.

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری – چهارم آبان 1396

@khamahangy
تماس با ما @hkomite