روایت یک آدمربایی در سالگرد قتل حکومتی #ژینا_امینی؛ شرح بازداشت همراه با ضرب و شتم #زهرا_شفیعی_دهاقانی نویسنده و فیلمساز محبوس در زندان زنان قرچک. زهرا شفیعی دهاقانی که روز ۲۵ شهریور ۱۴۰۲ در تهران بازداشت شده در روایتی مفصل و همراه با جزئیات شرحی دقیق از رفتار خشن و همراه با تهدید ماموران امنیتی با بازداشتشدگان در #سالگرد_ژینا را بازگو کرده است. این نویسنده، فیلمساز و فعال حقوق بشر از برخورد خشن و تهدیدآمیز ماموران زن با بازداشتیها می گوید. مامورانی که با چادرهای مشکی و لباسهای نظامی و بدون هیچ اسم و عنوانی و با ماسکهای سیاه شمار زیادی از زنان و دختران را با ضرب و شتم و توهین و تحقیر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. «…یکی از خانمها دست من رو گرفت و از پشت پیچوند .. من هم گفتم به چه قیمتی دست من رو میپیچونی ؟ چرا داری این کار رو میکنی؟ شروع کرد به فحشهای رکیک دادن و ضرب و شتمی که اصلا باور کردنی نبود.. هیچ نوع توضیحی نمیداد.. وقتی [به ماموران زن] گفتم شما باید خودتان را معرفی کنید و بگید کی هستید و به چه جراتی. به چه جرمی، به چه اتهامی دارید من را می برید؟ شما کی هستید؟ مثل دزدان و راهزنان بدون اینکه هیچ نام و نشانی داشته باشند… لباس نظامی پوشیده بودند اما صورتهایشان پوشانده شده بود و هیچ نام و نشانی هم نداشتند. فقط فحشهای رکیک میدادند و دهانهایشان را هم با ماسک پوشانده بودند که اگر در فیلمی ثبت و ضبط شد معلم نباشد که فحش می دهند. به شدت و به شکل بدی مرا کتک میزدند و دستم را از پشت بسته بودند..» او در بخشی از روایت تکان دهنده خود از شرایط بازداشت و آزار و اذیتهای ماموران با اشاره به تعداد بالای دختران نوجوان و جوان از شجاعت و مقاومت آنها میگوید که حتی زیر تهدید و تحقیر و توهین و آزارهای ماموران حاضر نبودند روسری بر سر کنند و ماموران یا با زور و خشونت مجبورشان میکردند تا موهایشان را بپوشانند؛ «…به من که رسید گفتند روسری سرت کن. گفتم نمیکنم. گفت باید سرت کنی. گفتم نمیکنم. روی لباس من یک جلیقه بود گفت جلیقهات را روی سرت بکش. گفتم نمیکنم گفت نمیشه بایده..مقاومت کردم. گفت کیفت رو بکش روی سرت. مقاومت کردم. و گفتم نمیکنم.. شروع کرد به لگد زدن که مجبورم کند. بهش گفتم من به خاطر تو هم اینجوری آمدم بیرون.. اینهمه دزدی، رانت، اختلاس فقط تو رو انداختند جلو تا اینهمه به ما ظلم کنی»