با یاد فرزاد فریسات که در کوی علوی اهواز تشنه، تشنه به خاک افتاد «برای فرزاد که فوقالعاده آرام بود، مهربان بود. سال ۹۸ عقد کرد و آذر ۱۴۰۰ عروسیش بود. خانهشان را گرفته بودند و وسایلشان را چیده بودند. بخاطر مطالبات سرزمینش رفت اما برنگشت. به ناحق کشتنش» فرزاد تشنگی همشهریانش را بر نتافت، تشنگی خاک زادگاهش را تحمل نکرد رفت تا تشنگی همسایه را فریاد بزند اما پاسخ او گلوله بود. برگرفته از اینستا گرام #خوزستان #جانباختگان_تابستان 1400 #قیام_ستمدیدگان #زنده_باد_جنبش_نان_کار_آزادی @zan_j
یکم بهمن ماه سالگرد اعدام جانباخته راه سوسیالیسم و آزادی، ژیلا فتحی گرامی باد🌺 اینان دل به دریا افکنانند به پای دارنده آتشها زندگانی پیشاپیش مرگ دوشادوش مرگ همواره زنده از آن سپس که با مرگ همواره بدان نام که زیسته بودند که تباهی از درگاه بلند خاطرشان شرمسار و سر افکنده میگذرد . . #جانباختگان_دهه_شصت #خاوران #کشتار_زندانیان_سیاسی
من آن دقیقه را دیدم من آن فصل را فهمیدم بزرگ با شکوه و بی پایان همچون عشق که در جان مردمان فواره میزند همچون سرود شاملو برای روزبه بزرگ! ای کاش روزی ای کاش امروز ای کاش فردا همین فردا آفتابِ آزادی از غبار غم به در میآمد میآمد بر بلندای کوه مینوشت که این کُشته خود کُشندهی دیگری بوده است. من تردید نخواهم کرد هیچ درنگی جایز نیست پس این تاج را برگیرید وُ مرا با ترانه هایم به خاک بسپارید.
#زنان_مبارز _ چگونه میتوانم عزت را فراموش کنم که پس از یک ورزش صبحگاهی روتینمان، به ما و مجید عزیز بدرود گفت، رفت و بازنگشت. تمام شهر را برای یافتنش زیر و رو کردیم. حتی هنگامیکه باخبر شدیم در بیمارستان بستری اش کرده اند (بخاطر شکستگی لگن به هنگام فرار) نقشه دزدیدنش از بیمارستان را کشیدیم، ولی موفق نشدیم....نمیدانم چرا به او سخت اعتماد داشتیم که محل سکونتمان را لو نخواهد داد. ریسک بزرگی بود، جوان بودیم و سرسخت در پی آرمان هایمان، اما او هم عجب زن مقاومی بود. یاد عزت طبائیان هزاران بار با من است. نه، ما هم هرگز نمیتوانیم ببخشیم.
هشت قدم مانده به در شانزده قدم رو به ديوار کدام گنج نامه از اين رنج خبر خواهد داد؟
ای خاک کاش ميتوانستم نبض ترا بگيرم يا از جسم تو کوزه ای بسازم افسوس طبيب نيستم کوزه گر نيستم تنها وارثی بی نصيبم دربدر گنجی نشاندار
ای دستی که مرا چال خواهی کرد نشان خاک من اين است: هشت قدم مانده به در شانزده قدم رو به ديوار در گورستان کفرآباد مجید نفیسی ۱۳ نوامبر ۱۹۸۶
اگر وطن، تلف شدن از گرسنگی در طولِ جادههاست اگر وطن، مثلِ سگ از سرما لرزیدن و از تب به خود پیچیدن است اگر وطن، نوشیدنِ خونِ سرخِ ما در کارخانههای شماست اگر وطن، پنجههای اربابهایتان است اگر وطن، حکومت نظامی است اگر وطن، باتومِ پلیس است اگر وطن، رها نشدن از تاریکی متعفنمان است...
من خائن به وطن هستم! بنویسید در سه ستون با خطی سیاه و عربدهکش: هنوز "ناظم حکمت"، خیانت به وطنش را ادامه میدهد!
بچه های مردم ایران را می کشند و زبانشان دراز است!! حرف های مادر وخواهر داغدار مهرداد معین فر ، از جانباختگان آبان ۹۸ را بشنویم #جانباختگان_آبانماه_فراموش_نمیشوند