نماهنگ

‍ خانه دلتنگ غروبی خفه بود
مثل امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم
یک روز گذشت
مادرم آه کشید
زود برخواهد گشت

ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمین دل آن کودک خرد؟
آری آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟

آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم آه…

#هوشنگ_ابتهاج
خوانش مهدی فلاح

@NaMaHaNg4

📻گوش جان می‌سپاریم به آوایش شعر زیبایی از زنده‌یاد #هوشنگ_ابتهاج (سایه) با صدای دلکشِ #علیرضا_قربانی که مسیر آسمان را نشان‌مان می‌دهد.
@NaMaHaNg4

‍ خانه دلتنگ غروبی خفه بود
مثل امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم
یک روز گذشت
مادرم آه کشید
زود برخواهد گشت

ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمین دل آن کودک خرد؟
آری آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟

آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم آه…

#هوشنگ_ابتهاج
خوانش مهدی فلاح

@NaMaHaNg4

صبح می‌خندد و باغ از نفس گرم بهار
می‌گشاید مژه و می‌شکند مستی خواب...


#هوشنگ_ابتهاج

هر صبح، گنجشکی، لب ایوان خانه
سر می دهد آوازهایی شادمانه
‌
جان مایه‌ی آواز او آزادی اوست
آزادی او چهره ساز ِ شادی اوست.

پرواز، آواز
آواز، پرواز
بر شاخه‌ها، بر بام‌ها،
تا دور دست ِ بی‌کرانه...
‌
من نیز، هر صبح
اینجا، کنار پنجره، پر بسته، دلتنگ
شعری، سرودی، می‌سرایم
با حسرت ِ پرواز ِ آن مرغ خوش‌آهنگ.
‌‌
او، می سراید تا فضای صبحدم را
هر لحظه رنگین‌تر کند با هر ترانه
من، می سرایم، تا نمیرم؛ تا بمانم.
بر ما چنین رفته‌ست فرمان زمانه.
‌

فریدون_مشیری🥀


صبحتون سرشار از عشق و اميد

@NaMaHaNg4

.
شعرم از ناله‌ی عشّاق غم‌انگیزتر است ...

#هوشنگ_ابتهاج

تلخ و جانسوز ، ..
بدرود سایه🤚

@NaMaHaNg4

🖤

‍ خانه دلتنگ غروبی خفه بود
مثل امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم
یک روز گذشت
مادرم آه کشید
زود برخواهد گشت

ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمین دل آن کودک خرد؟
آری آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟

آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم آه…

#هوشنگ_ابتهاج
خوانش مهدی فلاح

@NaMaHaNg4

‍ خانه دلتنگ غروبی خفه بود
مثل امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم
یک روز گذشت
مادرم آه کشید
زود برخواهد گشت

ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمین دل آن کودک خرد؟
آری آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟

آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم آه…

#هوشنگ_ابتهاج
خوانش مهدی فلاح

@NaMaHaNg4

بانگ خروس از سرای دوست برآمد
خیز و صفا کن که مژده سحر آمد
چشم تو روشن
باغ تو آباد
دست مریزاد!
همّت حافظ به همره تو که آخر
دست به کاری زدی و غصه سر آمد
بخت تو برخاست
صبح تو خندید
از نفست تازه گشت اتش امید
وه که به زندان ظلمت شب یلدا
نور ز خورشید خواستی و برآمد

گل به کنار است
باده به کار است
گلشن و کاشانه پر ز شور بهاراست
بلبل عاشق ! بخوان به کام دل خویش
باغ تو شد سبز و سرخ گل به بر آمد
جام تو پر نوش
کام تو شیرین
روز تو خوش باد
کز پس آن روزگار تلخ تر از زهر
بار دگر روزگار چون شکر آمد

رزم تو پیروز
بزم تو پر نور
جام به جام تو می زنم ز ره دور
شادی آن صبح آرزو که ببینیم
بوم ازین بام رفت و خوش خبر آمد

#هوشنگ_ابتهاج

سلام
صبحتون به خیر 🌸

@NaMaHaNg4

🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺

خانه دلتنگِ غروبی خفه بود
مثلِ امروز که تنگ است، دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید؛
«زود بر خواهد گشت.»
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که ، گُمان داشت که هست این همه درد
در کمینِ دلِ آن کودکِ خُرد
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
آآآه ای وا ژ ه ی شووووم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم، آه

✍#هوشنگ_ابتهاج
اجرا و میکس : #سیما_ش

@NaMaHaNg4
@najvaye_ghalam98

🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴

ای زنده ارزنده اين زاری رها كن
با زندگی تا زنده ای مردانه تا كن
 
نازش بكش آنجا كه ناز نازنين است
وان را كه رنگ و ناروا بينی رها كن

ارزنده ايم ار زنده ايم ور نه به يك جو
دكان بی­كالای ما را پر بها كن

 آيينۀ مهر است صبح راست كردار
 با مهر اين آيينۀ صافی صفا كن

 زيباست، آری زندگی، زيباست اي عشق !
 اين قوم مرگ انديش را هم ديده واكن

بيگانه خويشند اين ناآشنايان
بيگانه را با خويشی خويش آشنا كن

دلدادگان را اين چنين دلگير مگذار
ای جان زيبايی جهان را دلگشا كن

خاموشی گويندگان آوای مرگ است
ای بانگ آزادی جهان را پر صدا كن

خاكستر ما گرد خاموشی نگيرد
 ای سينۀ سوزان زبان شعله وا كن

سروده ای زیبا به قلم و خوانش #هوشنگ_ابتهاج

@NaMaHaNg4

🍁
گفت لبخندی که عشقِ سر بلند
وقت مردن بر لب مردان نشاند!

✍ #هوشنگ_ابتهاج

@NaMaHaNg4

ای دوست شاد باش
که شادی سزای توست
این گنج مزد
طاقت رنج آزمای توست

صبح امید و
پرتو دیدار و بزم مهر
ای دل بیا که
این همه اجر وفای توست ...


#هوشنگ_ابتهاج

#سلام_یاران_همیشه_همراه

صبحتون بخیر و شادی...🍃🌺

@NaMaHaNg4

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

سینه باید گشاده چون دریا
تا کند نغمه ای چو دریا ساز🌸
نفسی طاقت آزموده چو موج
که رود صد ره برآید باز🌸
تن طوفان کش شکیبنده
که نفرساید از نشیب و فراز🌸
بانگ دریا دلان چنین خیزد
کار هر سینه نیست این آواز . . .🌸

#هوشنگ_ابتهاج ❣

#صبح_بهاریتون_خوشرنگتر_از_طلوع_دریا😍

@NaMaHaNg4

پای بند قفسم باز و پر بازم نیست
سر گل دارم و پروانه ی پروازم نیست
سایه چون باد صبا خسته ی سرگردانم
تا به سر سایه ی آن سرو سرافرازم نیست

#هوشنگ_ابتهاج

#عصر_دلنشینی_برایتان_آرزومندیم.

@NaMaHaNg4

چه شیرین و چه خوشبوست
کجا خوابگهِ اوست؟

پی آن گل پر نوش
چو پروانه بگردید . . .!

💛 #هوشنگ_ابتهاج

@NaMaHaNg4

‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🎗 گروه اجرای #رؤیای_دوستی 🎗


#کاروان

✍ #هوشنگ_ابتهاج

🎙دوستان به ترتیب اجرا:


#رزیتا_لطفی_زاده
#علی_قهرمانی
#شیوا_صالحی
#حمید_رضا_یگانه
#ساقی_یگانه
#مجتبی_برفره
#مهدی_فلاح
#افسون_غفایی

🎼 تنظیم و میکس:

#مهدی_فلاح


💢 #رؤیای_دوستی @royaie_doosti 💢

به قلم :#هوشنگ_ابتهاج

اجرا و میکس: #مهدی_فلاح

@NaMaHaNg4

‍ خانه دلتنگ غروبی خفه بود
مثل امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم
یک روز گذشت
مادرم آه کشید
زود برخواهد گشت

ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمین دل آن کودک خرد؟
آری آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟

آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم آه…

#هوشنگ_ابتهاج
خوانش مهدی فلاح

@NaMaHaNg4