در حالی که هر روز شاهد رژهی دستههای نئوفاشیست در شهرهای اروپا و آمریکا و ائتلافها و اتحادهای از بالا هستیم، در حالی که «رهبران» و «وکلا» از این اجلاس راهزنهای سرتاسر جهان به آن نشست جلادهای سرتاسر دنیا میروند و مدال دریوزهگی و التماس را یکی از پی دیگری بر سینه میآویزند، در این رقابت تنگاتنگ برای اثبات اینکه کدامشان بندهی گوشبهفرمانتری برای نظم ستمگرانهی جهانی است، در این موجاموج حقارت و رذالت، آنکه هنوز در خیابان میرزمد نامی ندارد، میرزمد «برای نان همه، برای نور و برای سرود». و از همین پایگاه است که تکلیفش را با اتوبوسی که دارد سلاخهای ساواک را مسافر میزند از راه دور به مقصد ایران، معلوم میکند. برای رزمندگان «هستهی ستاره» ملا و شاه جانی فرقی با هم ندارند و به خوبی میدانند واقعیترین مسافران «اتوبوس مجانی» پهلوی همان ساواکیهایی هستند که حالا دارند در پرتو جنبش فاشیستی از سوراخهایشان بیرون میخزند، یکی یکی.
در حالی که هر روز شاهد رژهی دستههای نئوفاشیست در شهرهای اروپا و آمریکا و ائتلافها و اتحادهای از بالا هستیم، در حالی که «رهبران» و «وکلا» از این اجلاس راهزنهای سرتاسر جهان به آن نشست جلادهای سرتاسر دنیا میروند و مدال دریوزهگی و التماس را یکی از پی دیگری بر سینه میآویزند، در این رقابت تنگاتنگ برای اثبات اینکه کدامشان بندهی گوشبهفرمانتری برای نظم ستمگرانهی جهانی است، در این موجاموج حقارت و رذالت، آنکه هنوز در خیابان میرزمد نامی ندارد، میرزمد «برای نان همه، برای نور و برای سرود». و از همین پایگاه است که تکلیفش را با اتوبوسی که دارد سلاخهای ساواک را مسافر میزند از راه دور به مقصد ایران، معلوم میکند. برای رزمندگان «هستهی ستاره» ملا و شاه جانی فرقی با هم ندارند و به خوبی میدانند واقعیترین مسافران «اتوبوس مجانی» پهلوی همان ساواکیهایی هستند که حالا دارند در پرتو جنبش فاشیستی از سوراخهایشان بیرون میخزند، یکی یکی.