در سرزمین قد کوتاهان معیارهای سنجش همیشه بر مدار صفر سفر کردهاند چرا توقف کنم؟ من از عناصر چهارگانه اطاعت میکنم و کار تدوین نظامنامهی قلبم کار حکومت محلی کوران نیست
مرا به زوزهٔ دراز توحش درعضو جنسی حیوان چکار مرا به حرکت حقیر کرم در خلاء گوشتی چکار مرا تبار خونی گلها به زیستن متعهد کردهاست تبار خونی گلها میدانید؟
#تنها_صداست_که_میماند من از سلاله ی درختانم تنفس هوای مانده ملولم میکند پرنده ای که مرده بود به من پند داد که پرواز را بخاطر بسپارم... چرا توقف کنم؟ صدا، صدا، صدا، تنها صداست که میماند... #فروغ_فرخزاد
سرد است وبادها خطوط مرا قطع میکنند آیا در این دیار کسی هست که هنوز از آشنا شدن با چهرهی فنا شدهی خویش وحشت نداشته باشد؟ آیا زمان آن نرسیدهست که این دریچه باز شود، باز، باز که آسمان ببارد