🔺️"عبداللطیف دواره" کودک کارگرِ ۱۵ ساله و پناهجوی سوری، زمانیکه در پارکی در منطقهی "غازی عثمانپاشا" #استانبول مشغول بازی بود توسط چند نژادپرست هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد.
روز شنبه ۳۱ شهریور، دو مرد نقابدار، عبداللطیف را هدفِ ۱۲ گلوله قرار دادند؛ پیشتر در همين چندین مورد حملهی نژادپرستانه به مهاجران سوری و جلوگیری از بازی کودکان مهاجر، گزارش شده است.
عبداللطیف مانند هزاران کودک سوریِ پناهجو، در یک کارخانه نساجی کار میکرد. در سالهای بعد از جنگ داخلی #سوریه و آواره شدن مردم در #ترکیه صنایع پوشاک این کشور از طریقِ استثمار کودکان کارگر، سودهای کلان به جیب زدهاند.
🔺️" حسن سباز" روزنامهنگار اهل استابنول میگوید: "متأسفانه مدتهاست که در کشور ما فضای بسیار کثیفی نژادپرستان ایجاد شده است. به عبارت دیگر در برخی شهرها تلاشهای مشابهی صورت گرفته است که اکثریت پناهجویان دزد و جنایتکار هستند. و بهخاطر شایعاتی از این دست به منازل برخی پناهجویان حمله شده و اموالشان را غارت کردهاند. دولت اقدامات لازم را در این زمینه انجام نداده و به تشدید فضایی کمک میکند که به قتل این کودک منجر شده است."
🔺️جنگهایی که در غرب آسیا با انواع و اقسام مداخلات خارجی، برپا شدند به آوارگی جمعیتهای انبوه انجامیدند. قدرتهای بینالمللی و منطقهای ( از جمله ایران و ترکیه) در به انحراف کشاندن و سرکوب قیام تهیدستان سوریه و تبدیل کردن این کشور به صحنهی رؤیایی آدمخوارانِ جهادی نقشی کلیدی ایفا کردند.
اکنون با بالا گرفتنِ بحرانهای اقتصادی در این کشورها، دادنِ آدرسِ مهاجران بهعنوان علت اصلیِ فقر، بیکاری و تورم، خشمِ مزدبگیران از سوی دولتها به سمتِ ضعیفترین حلقههای زنجیرهی استثمار میگرداند؛ امری که بیکفایتی دولتها و خدمتگزاریشان به غارتگران را لاپوشانی میکند و در نهایت برای ستمدیدگان را بهجای اتحاد، به دشمنان یکدیگر تبدیل میسازد.
۵۲ کارگری که تا چند ساعت قبل برای این کشور ثروت تولید میکردند، در اثر حرص و آز سرمایهداران و مالکان شرکت خصوصی "معدنجو" کشته شدند و در این شهر حتی جایی برای نگهداری اجسادشان نیست. پیکر کارگران رنجکشیده را روی هم ريختهاند و حالا سر و کلهی وزار و ائمه جمعه و لاشخورهای سیاسی پیدا میشود که با صدور چند نامه و پیام تسلیت، روی خون ماله بکشند و از فردا چرخهی استثمار کارگران جایگزینشده آغاز شود. در کلانشهرهای ایران، ثروتمندانی که هنرشان چپاول است، در گورهای یک ميلياردی دفن میشوند و برایشان بارگاه میسازند.
. " طبق آماری که ما در شورای هماهنگی به آن رسیدهایم، در فاصله ۱۴۰۱ تا پایان ۱۴۰۲، دست کم ۸۰ معلم از رتبهبندی محروم شدهاند. ۱۳ نفر از معلمان اخراج و یا بازخرید شدهاند. ۲۳ نفر منفصل از خدمت هستند. ۳۲ معلم دچار تقلیل گروه شدهاند. ۳۰ نفر بازنشستگی اجباری دریافت کردهاند. ۶۱ معلم دارای پرونده باز قضایی هستند. ۱۰ نفر با پابند الکترونیک از زندان آزاد شدهاند و تعدادی از اعضای ارشد کانونها صنفی همچون #رسول_بداقی، #عزیر_قاسم_زاده و #محمود_ملاکی هنوز در زنداناند. اینها آمارهای کسانی است که رسانه ای شدهاند آمار اخراج ها در آموزش و پرورش خیلی بیش از اینهاست."
پانوشت: رسانههای جریان اصلی نه از مبارزات روزمرهی معلمان سخنی میگویند و نه از سرکوب سیستماتیکشان. چنین میشود که #کنشگر_فصلی همواره طلبکار است که چرا صدایی از معلم و بازنشسته و .... درنمیآید؟ یا وقتیکه از به #جسدمعاشان و #سلبریتی_اکتیویستها انتقاد میکنیم، باز فریاد میزنند که "پس شما کی را قبول دارید"؟ ما همین مبارزان بینام و بیچهره را قبول داریم که چشم در چشم استبداد آرام ولی مستمر در حال سازماندهی خود حول خواستهای انضمامی هستند و نیز میدانیم که تشکلیابی و سازمانیابی ، بزرگترین هراس جمهوری اسلامی است نه دلقکهای خود-رهبرپندارِ آن سوی اقیانوسها.
✅#کودکان_کارگر ضعیفترین حلقه در زنجیرهی استثمار هستند و در هر جای جهان که باشند سرشتنمای توحش سرمایهداری محسوب میگردند. اما در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی است که به همین نیز قناعت نشده #کودکان_کار را با گلولهی جنگی میکشند.
روز سهشنبه ۳ اردیبهشتماه ۱۴۰۳، #پژمان_براهویی کودک کارگر ۱۳ساله در منطقه قطار خنجک زاهدان در تانکر بنزین بر اثر خفگی ناشی از استشمام گاز بنزین جان خود را از دست داد. به گزارش منابع محلی، این تانکر به اندازه یک یا دو کالن بنزین داشته و پژمان به وسیله شلنگ موفق به کشیدن بنزین برای پر کردن بطری ۱/۵ لیتری نشده و برای همین به داخل تانکر رفته و جان خود را از دست داده است. پیکر بیجان او یک روز بعد پیدا شد
✅امروز پنجشنبه ۳۰ فروردین، در پیِ آتشسوزی در اتاقک استراحت کارگران یک پروژهی ساختمانی در حوالی ترمینال شرقِ تهران، ۶ کارگر در میان شعلههای آتش سوختند و جان باختند.
هر ۶ کارگرِ جانباخته از مهاجران افغانستانی بودند که بهعنوان برده در پروژههای مربوط به #بورژوازی_مستغلات استثمار میشوند و بهطور مطلق از هیچگونه حقوق انسانی برخوردار نیستند.
در مواردی از ایندست بدون نیاز به هرگونه بررسی کارشناسی، مقصر کارگران اعلام میشوند و یک ریال غرامت به خانوادههای کارگران جانباخته پرداخت نمیگردد؛ اعتراض به این بیعدالتی میتواند به اخراج خانوادهها از ایران منجر شود.
در واقع در این موارد، همراه با کارگر، زنجیرهای از افراد وابسته به دستمزدِ ناچیزِ کارگر مهاجر، از هستی ساقط میشوند.
حتی سخن گفتن از رفتار بردهسان با کارگران مهاجر افغانستانی، میتواند باعث بروز رعشه در کالبدِ متوهمانِ نژادگرایی شود که خود را مالک سند ششدانگ ایران میدانند.
✅روز سوم مارس جمعی فعالین حقوق زنان و کارگران در شهر #استانبول به استقبال #۸مارس#روز_جهانی_زنان رفتند. آنها در چندین خیابان استانبول راهپیمایی کردند و از مردم برای شرکت در مراسم روز جهانی زن _که شدیداً مورد غضب دولتِ ارتجاعی ترکیه است_ دعوت به عمل آوردند. دولت ترکیه سالهاست که گردهمایی روز جهانی زنان را غیرقانونی اعلام کرده و هر ساله به سرکوب راهپیمایان و سازماندهندگان این مراسم میپردازد.
امسال فعالین کارگری و زنان با حضور در محلات فقیرنشین استانبول از جمله کیراچ، ساریگزی، چکمکوی، ماییس، گازی، کوکسالین، سوتلوچه، اوکمیدانی و شیرینولر علاوه بر دعوت زنان به شرکت گرامیداشت هشت مارس، از آنها خواستند در برابر تقویت جبههی ارتجاع سکوت نکنند. بههمین دلیل آنها با شعار " رستگاری در نظم مردانه نیست، در دستان ماست" پا به این محلات گذاشتند.
با گذشت ۴۰ روز از بازداشتِ #شریفه_محمدی فعال کارگری در رشت، وی کماکان از حق تماس و ملاقات محروم است.
محمدی که ۲۶ روز پس از بازداشت در رشت و حبس در زندان لاکان به زندان سنندج منتقل شده است. بازپرس پروندهی او علاوه بر عدم موافقت با ملاقات این زندانی با کودک و خانوادهاش، پاسخی درباره وضعیت پرونده و تمدید قرار بازداشت یکماههی او نداده است.
شریفه محمدی چهاردهم آذرماه در رشت بازداشت و نهم دیماه به زندان سنندج منتقل شد.