استوار، من را بکُش اما بارم را نبر.
اینجا پایانهی مرزی
#میرجاوه است. دو نیروی مرزبانی جمهوری اسلامی ایران، یک کولبرِ بلوچ را زیر مشت و لگد گرفتهاند تا اموالاش را مصادره کنند.
محتوای کیسه تمامِ زندگی کولبر است. هست و نیستِ خانوادهاش به همین کیسه بستگی دارد: چهارتا وسلیه که با فروش آنها در کنار خیابان چند هزار تومان سود کند و نانی بخرد.
التماس میکند و سرباز غیورمان میگوید: "رها کن وگرنه دستت را میشکنم."
جه صلابتی! چه اقتداری!
در کلانشهرهای ایران، با غارت اموال ملی زندگیهای افسانهای دارند و کل ساز و برگِ دولت، مراقب است تا آب در دلِ بالاشهریها تکان نخورد. بهنام کارآفرین و ... روزانه صدها میلیون دلار از اموال عمومی را بالا میکشند و طوری زندگی میکنند که بورژوازی بورلیهیلز در خواب نمیبیند.
نیروهای مسلح در تمام سطوح، خادم آنها هستند و به فوقِ غارتشدگان که میرسند با ضعیفکشی نمایش اقتدار اجرا میکنند تا مُشتی هووخشتره به ارگاسمِ ملی برسند.
فردا هم که همین تهیدستِ تحقیرشده به خیابان بیاید و علیه حکومت مرکزی فریاد برند، انگشتها از تهران تا لسآنجلس او را نشانه میروند و عربده میکشند که "خطر تجزیه را جدی بگیرید".
اجازه بدهید روراست بگوئیم:
همهی آنها که ظلمِ بیشینه به مردمان بلوچ و امثالهم را تخفیف داده و مدعی میشوند ماهیت سرکوب در مرکز تفاوتی با حاشیه ندارد، در تحقیر شدن این مردم سهیم هستند و به ابقایِ سلطهگری استعمارگرانهی یاری میرسانند.
جمهوری اسلامی در مرکز فقط سرکوبگر است اما در حومه هم سرکوبگر است و هم فاشیست.
#ما_در_یک_قایق_ننشسته_ایم #بلوچ_کشی #تبعیض_سیستماتیک #تهیدستان @Blackfishvoice1