نان کار آزادی

#آبیدر
Канал
Политика
Новости и СМИ
Образование
Социальные сети
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала نان کار آزادی
@NK_AzadiПродвигать
432
подписчика
20,8 тыс.
фото
10,8 тыс.
видео
10,5 тыс.
ссылок
تلاشی برای انعکاس جنبش هاى #کارگری، #زنان، #دانشجویی و #رفع_ستم_ملی برای نیل به آزادی و برابری !
#من_هم_شکنجه_شدم

اکنون که #اسماعیل_بخشی اعلام داخواهی کرده و مقامات بلند پایه جمهوری اسلامی هرگونه ضرب و شتم این کارگر را انکار کرده و شکنجه را غیر قانونی می‌دانند؛ باید ناگفته های دوران بازداشت در اداره اطلاعات را گفت و آن درد و رنج را به تصویر کشید.

من غالب حسینی فعال کارگری و از اعضای کمیته هماهنگی از دوران بازداشتم درسال ۱۳۶۸ و از آنچه که بر من در مدت چهار ماه در سلول افرادی گذشت، می‌گویم.

اردیبهشت سال شصت و هشت هنوز یک سال از جنگ ویرانگر عراق و ایران نگذشته بود و سایه آن بر سر مردم کارگر و زحمتکش سنگینی می‌کرد؛ و هنوز طبقه کارگر زیر آوارش، کمر راست نکرده بود که ما کارگران در آستانه #اول_ماه_مه، روز جهانی کارگر قرار داشتیم. آن زمان به بهانه بازسازی دوران جنگ، همه چیز تحت شعاع آن قرار گرفته بود. راه نفس کشیدن از کارگران و فعالین کارگری گرفته شده بود. کارگران در این روز، یعنی روز جهانی خودشان؛ روز اول ماه مه، باید طبق وظایف طبقاتی و سنت کارگری برای برگزاری مراسم تلاش می‌کردند و این روز را با شکوه جشن می‌گرفتند.

در روزهای قبل از برگزاری، کارگران در حال آماده‌سازی و تدارک برگزاری مراسم بودند. شور و شوق در میان مردم برای برگزاری آشکارا دیده می‌شد. حتی خانه کارگری های دست ساز هم برای کمرنگ کردن مراسم مستقل این روز، در میدان اصلی شهر #سنندج، پلاکارد نصب کرده بودند.

من‌ هم به عنوان یک کارگر از میلیون‌ها کارگری که قربانی شرایط سخت و طاقت فرسای محیط کار شده و به عنوان کودک کار و شهروند جامعه؛ و به عنوان کسی که در انقلاب ۵۷، برای آزاد زیستن و رسیدن به یک زندگی انسانی از دست ژاندارم شاه کتک خورده بودم؛ حق خودم و همه کارگران می‌دانستم که در این گوشه از جهان سرمایه داری، جشن طبقاتی خود را مستقل از نهادهای حکومتی برگزار کنم و در برگزاری باشکوه آن، سهمی داشته باشم.

آن روزها معمول بود که یک روز قبل از برگزاری روز جهانی کارگر، برای نوید فرارسیدن این روز، در بلندترین نقطه کوه، آتشی روشن شود و این آتش، بشارت روز جهانی کارگر برای روز بعد بود.

روز دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۸، من به همراه دو نفر دیگر به نام های «اشرف شریفی« و «جمال محمدی» برای روشن کردن #آتش_اول_ماه_مه به کوه آبیدر سنندج رفتیم. ساعت هفت عصر بود که در حال نزدیک شدن به قله کوه #آبیدر بودیم که ناگهان توسط نیروهای مسلح محلی (پیشمرگان مسلمان)، محاصره و دستگیر شدیم. بعد از چند ساعت ما را از کوه پایین آوردند و با ماشین به باشگاه افسران سابق (که بعد از انقلاب نیروهای سپاه پاسداران در آن قرار داشتند) منتقل کردند. ده روز آنجا ماندیم و من زیر سخت ترین شکنجه ها قرار گرفتم. پس از این ده روز، به دستور دادیار مرا به اداره اطلاعات فرستادند. در آنجا هم زیر فشار و شکنجه قرارگرفتم. دوستانم بعد از یک ماه آزاد شدند. اما من چهار ماه به اتهام روز جهانی کارگر، در انفرادی زیر انواع شکنجه قرار داشتم. در نتیجه ی ضرب و شتم، پرده ی گوشم پاره شد و تا سال‌ها بعد نیز از درد گوش رنج می بردم. روزی دوبار بازجویم مرا از جلو دفتر که متهمین را جهت رفتن به بازجویی ثبت می‌کرد با لگد به اتاق بازجو می‌برد و از ساعت هشت صبح تا یک ظهر، زیر انواع کتک کاری و توهین قرار می‌داد. بعد از آن برای خوردن نهار، به سلولم برمی‌گشتم. دوباره بعد از دو ساعت برای بازجوبی آماده می شدم و تا نزدیک شب، زیر بازجویی بودم.

در چهار ماهی که در بازداشت بودم، سه ماه و ده روز مدام و بدون وقفه زیر سخت ترین بازجویی بودم. تنها به جرم اقدام به برگزاری روز جهانی کارگر. اقدامی که هنوز به سرانجام نرسیده بود. می‌گویند اقدام به جرم، جرم نیست؛ چون شخص مرتکب جرم نشده است.

سرانجام بعد از ۱۰۰ روز از اطلاعات به سلول دادگاه انقلاب، اداره کل امروزی منتقل و بیست روز هم در آن سلول‌ها ماندم. بعد از چهار ماه ماندن در سلول، به بند عمومی وارد شدم. حدود بیست روز بعد، قاضی مرا محاکمه کرد و ۷ ماه حکم قطعی، بدون احتساب چهار ماه دوران بازداشت، برای ام صادر کرد. یعنی ۱۱ ماه زندان، تنها به جرم روز جهانی کارگر!

بیست و نه سال از آن روزهای سخت می گذارد. امروز اسماعیل بخشی به دادخواهی همه ی ما برخواسته؛ باید او را در این دادخواهی حمایت کرد.

بیستم دی ماه ۱۳۹۷

https://t.center/khamahangy