🟡 هولمز و رقبا
✒️محمد آقاسی
🔹️از خوبیهای کتابگردی این است که کتابهایی پیدایت میکنند که شاید هیچوقت گمان نمیکردی. در شعبه کتابفروشی اردیبهشت سعادتآباد یک پاتوق دنج است، کتابی را دیدم که باورش قدری دشوار بود: «رُقبای شرلوک هولمز».
🔹️کتابی با مجموعه داستانهای پلیسی که
#سرهیوگرین، در ساختاری جالب گردآوری کرده، جناب
#رامین_آذربهرام، ترجمه و
#انتشارات_مروارید در 346 صفحه منتشر کرده. ساختار از این جهت جالب است که در ابتدای هرداستان، توضیحاتی پیرامون نویسنده، و شخصیت رقیب جناب شرلوک هولمز، آورده است.
🔹️برآوردن و نامی شدن شرلوک هولمز فقط متکی به نبوغ
#سر_آرتور_کانن_دویل نیست. به دلیل پرداختن رسانهها و ظرفیت داستانی او برای انواع قالبهای هنری هم نیست. حتی به دلیل توجه به
#جرم و
#جنایت با مفهومی تازه در لندن 1880 تا 1920 هم نیست. نه این که این دلایل نباشد و یا مهم نباشد، همه اینها در برآمدن او موثر بوده است. اما آنچه اهمیت به سزایی دارد و باید به آن توجه کرد این است که هولمز و رقبای او تلاش داشتند بر اساس استنتاج منطقی معمایی را حل بکنند. معمایی که
#زندگی_مردم را سخت کرده و با حل آن، آسودهتر
زندگی کنند.
🔹️هولمز، نماینده زمانه اتکای انسان به عقل بشری است. زمانهای که فلسفه پوزیتویستی قدمهای نخستین خود را برداشته بود. واقعیتهای عینی اهمیت یافته بود و تمام شگردهایی جز این را انسان زمانه زمامداری بریتانیایی، مردود و غیرقابل اعتنا میدانست. علم انسانی، در تکاپوی جامعهانسانی به دست میآید. در پشت اتاقهای بسته برجهای عاج فردی، چیزی جز نفرت فردی و توعی دیکتاتوری غیرارتباطی، زاده نمیشود. اگر مکتبی، مفهومی و یا دانشمندی در علوم انسانی مهجور است، حتما نتوانسته نسبت ارتباطی با عالَمِاجتماعی خود برقرار کند.
🔹️با ضرب و زور و یا با بوق و کرنا شاید بتوان کاغذی نوشت یا کتابی چاپ کرد، اما جانی را نمیتوان تازه کرد. تا جان جامعه طعم تازگی را نچشد، روی خوش به علم نشان نمیدهد.
🔹️اگر فرزند نوجوانی هم دارید که به آثار هولمز علاقهمند است، یا اگر خودتان دلتان برای دوره نوجوانیتان تنگ شده،
#انتشارات_هوش_ناب هم کتاب با عنوان
#اسناد_محرمانه_شرلوک_هولمز، ترجمه و منتشر کرده که حاوی معماهایی است که بتوانید با استنتاج منطقی حل کنید.
#رمان#داستان#شرلوک_هولمز#کتاب@MohammadAghasi8