اشعار ملی میهنی
می زند از خانه بیرون باز تنها، یک نفر
مثل من تنهای تنها، یک نفر با یک نفر
کوچه خیس است و خیابان خیس و جاده خیس وخیس
می کشد با خود تمام دردها را یک نفر
گاه گاهی توی این شهر کبود یخ زده
می کنی طی کوچه ها را نیست حتا یک نفر
هر چه فریاد است می میرد اگر این روزها
برندارد تا قلم را بی محابا، یک نفر
یا بزن خود را کنار و یا بیا با من بمان
میرسد روزی به مقصد بین ماها یک نفر
حرف هایت را بزن تا چُرت کوچه بپّرد
تا شود شاید شبی بیدار این جا، یک نفر
رسم تاریخ است، گاهی با زبان گرم شعر
می دهد تغییر یکباره جهان را یک نفر
/ آه ای ساحل نشینان! دارد اینک بی صدا
می سپارد جان، دوباره توی دریا، یک نفر
با سَرِ شوریده بنویسی اگر امروز را
می نویسد سبز و رنگین از تو فردا، یک نفر
#قاسم_پهلوان #صومعهسراhttps://t.center/Masomehaprooz