ناماش سمیر است. ۱۲ ساله. اهل روستای
جهادآباد. از تحصیل بازمانده و سواد کمی برای خواندن و نوشتن دارد.
سمیر آرزو دارد مهندس شود، اما نمیداند مهندس چی؟
میگوید: «میخواهم هر روز با لباس تمیز و کت ادکلنزده و موهای مرتب، سرکار بروم و برای همسایهها و دوستانم کارهای بزرگ انجام دهم.»
به معلماش میگوید: «میخواهم روز عروسیام، شما هم باشی.»
معلم برایمان گفته که سمیر میخواهد رویای فردایش را امروز تجربه کند. هرروز تمیزتر میآید. به همه احترام میگذارد؛ به دوستاناش کمک میکند؛ هرروز سراغ کتابخانه کلاس میرود، کتاب برمیدارد و ورق میزند.
اما بزرگترین مشکل سمیر نداشتن
شناسنامه است. او احساس میکند این سد راه موفقیتهایش خواهد بود، اما مطمئنیم سمیر مرد بزرگی خواهد شد؛ حتی اگر شناسنامه نداشته باشد.
ما با باور به اینکه «
همه کودکان حق دارند کتابهای باکیفیت بخوانند»
سراغ کودکان بازمانده از تحصیل رفته تا این شعار را اینگونه برای سمیر و سمیرها معنا کند:
«
همه کودکان حق دارند بتوانند رویاهایشان را به حقیقت رسانند»
«با من بخوان» کنار کودکان بازمانده از تحصیل
#جهادآباد،
#سراوان،
#سیستان_و_بلوچستان🔻@khanak_org