طاهره یکی از زنان رزمنده و گمنام کمونیست بود. اما تاریخ چگونه می تواند زنانی را که با دلاوری و شجاعت برای تغییر جامعه نابرابر جنگیدند نادیده بگیرد.
طاهره یکی از زنان مبارز آذربایجانی بود که در سال 1338 در شهر خوی متولد شد. او در شهر خوی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را به اتمام رساند و برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه تبریز شد.
طاهره در جریان قیام سال 1357 وارد مسائل سیاسی شد و در راهپیمائیها و تظاهراتهای آندوره علیه رژیم سلطنتی فعالانه شرکت کرد. وی بتدریج در اثر آشنایی با مسائل اجتماعی به افکار سوسیالیستی و کمونیستی گرایش پیدا کرد.
این مبارز جوان از همان ابتدا به ماهیت سیاسی و فاشیستی اسلام پی برد و در مقابل بقدرت رسیدن دولت اسلامی موضع محکمی گرفت. طاهره بعد از به حاکمیت رسیدن جمهوری اسلامی، وارد جبهه مبارزه با رژیم و دولت اسلامی شد.
او پرکار و سرشار از انرژی بود. علاوه بر کتابهای درسی، ساعاتی از روز را به مطالعه کتابهای مختلف و نشریات احزاب سیاسی اختصاص می داد و به دانش سیاسی خود می افزود.
طاهره در سال 1358 در دوره دانشگاه به سازمان رزمندگان طبقه کارگر ملحق شد. او در هر جمع و محفلی با متانت، آرامی و صمیمیت که از خصوصیات برجسته او بودند از ستمها، تبعیض ها و نابرابریهای نظام سرمایه داری و از فاشیسم اسلامی صحبت میکرد و در جهت پیشبرد سیاستهای سوسیالیستی و گسترش تشکیلات سازمان رزمندگان می کوشید.
طاهره بعنوان یک کمونیست نه تنها از منافع طبقه کارگر دفاع می کرد بلکه او خودش را فعال جنبش زنان هم می دانست. وی از کودکی ستم و تبعیض جنسی را با پوست و گوشت خودش لمس کرده بود و در برابر سنت ها و تمامی قوانین تبعیض آمیز علیه زنان در خانواده و اجتماع مبارزه میکرد.
برای طاهره ستم ملی بر ملل غیرفارس موضوعی حساس و نفرت انگیز بود. او ستم طبقاتی، ستم جنسی و ستم ملی را هر لحظه در وجود خودش و دیگر ستمدیگان و محرومان جامعه احساس میکرد و جهت رفع و نابودی ستم ملی در تمامی وجوه و عرصه های مختلف می کوشید.
سرکوبگران دولت اسلامی ایران بنا بدستور و پیام نوروزی خمینی در فروردین 1359 برای اسلامی کردن دانشگاهها و حذف و اخراج نیروهای مخالف و سوسیالیست به دانشگاهها و دفاتر جریانات سیاسی حمله کردند. مبارزه و مقاومت طاهره آماجی بهمراه دیگر دانشجویان مبارز در برابر سیاست اسلامیزه کردن دانشگاهها و هجوم نیروهای فاشیست اسلامی به دانشگاه تبریز در روزهای 21 و بخصوص روز 26 فروردین سال 1359 در پی سخنرانی اکبر هاشمی رفسجانی به اوج خود رسید و آتش مبارزه و درگیریهای آنها، دیگر دانشگاهها را هم فرا گرفت.
طاهره به اعضای انجمن اسلامی و نیروهای سرکوبگر اسلامی شناخته شده بود. بعد از بسته شدن دانشگاهها او مجبور شد به شهر خوی برگردد و فعالیت خود را در این شهر ادامه دهد.
در سال 1359 رهبری سازمان رزمندگان موضعی شوونیستی و دفاع طلبانه در قبال جنگ ایران و عراق اتخاذ کرد و بحران سیاسی و تشکیلاتی در سازمان ایجاد شد. در سال 1360 سازمان رزمندگان منشعب و متلاشی شد. تعداد زیادی از اعضا و فعالین آن زندانی و اعدام شدند و ارتباط طاهره با سازمان قطع شد.
طاهره بعنوان یک زن مبارز و کمونیست از طرف نیروهای اطلاعاتی رژیم اسلامی شناسایی شده بود و در خفا بسر میبرد. زندگی مخفی تلاشها و فعالیتهای سیاسی وی را در شرایط سرکوب و اختناق محدود ساخته بود، ولی طاهره حاضر نبود به این شرایط تن بدهد.
از اینرو طاهره برای ادامه فعالیت علیه رژیم اسلامی و سرمایه، در اوایل سال 1362 به منطقه سومای – برادوست رفت و به کومه له پیوست.
طاهره بعد از گذراندن دوره آموزش نظامی سلاح بدست گرفت و در گردان 22 سازماندهی شد و در مناطق سومای، برادوست، انزل، شپیران و مرگور به فعالیت سیاسی و نظامی مشغول شد. او در تمامی عملیاتهای نظامی کومه له در این منطقه علیه اشغالگران اسلامی و یا در دفع حملات دشمن حضور و نقش فعالی داشت بطوریکه نقش او در کمین جاده سرو – سلماس در روستای عمرآوا، عملیات در جاده ارومیه – سلماس در نزدیکی قوشچی، عملیات تعرض به اشغالگران در منطقه انزل، تعرض به نیروهای دشمن در جاده سنجی، عملیات کوره، مصادره داروخانه دولتی در کهریز(یا حماملار)، درگیری گل شیخان در برادوست، کمین و حمله به نیروی گروه ضربت در روستای جوهنی و غیره چشمگیر بود.
#Komala1 طاهره پیشمرگ مسلحی بود که علاوه بر کار نظامی به تبلیغ سیاستهای کمونیستی در زمینه های مختلف می پرداخت. وجود طاهره بعنوان یک زن تورک در میان پیشمرگان کومه له تاثیر مثبت و خوبی در میان زنان و مردان کردستان داشت.او یکی از جنگجویان زن بود که به هر جایی می رفت، زنان و دختران کرد دورش جمع میشدند. او به زنان محروم و ستمدیده اعتماد به نفس میداد و زنان از او درس مبارزه یاد می گرفتند و از دیدن او احساس قدرت می کردند.