کۆمەڵیار|Komalyar

#حسن_رحمان_پناه
Канал
Политика
Новости и СМИ
Образование
Социальные сети
КурдскийРеспублика КореяРеспублика Корея
Логотип телеграм канала کۆمەڵیار|Komalyar
@Komala1Продвигать
1,06 тыс.
подписчиков
4,34 тыс.
фото
912
видео
732
ссылки
دەنگورەنگی کۆمەڵە،کوردستان، بزوتنەوەی سوسیالیستی دنیا، ڕووداوەکانی ڕۆژی دنیا بڵاودەکاتەوە. تاریخ کومەلە، زندگی مبارزاتی و سوسیالیستی این جنبش، مسائل تاریخی و روز جامعە جهان منعکس میشود. پەیوەندی: @Aresz2017 https://t.me/joinchat/AAAAAEniatdoYc2N24tv0g
#نامت_بر_تارک_تاریخ_خواهد_درخشید
* (٣٩سال بعد از کاک فواد) *

#حسن_رحمان_پناه

٣٩ سال قبل در روز ٩ شهریورماه ١٣۵٨ خورشیدی “فواد مصطفی سلطانی”، کمونیست برجسته، از بنیانگذاران کومه له، استراتیژسین دوراندیش، تاکتیک گذار لایق و والا، از برجسته ترین رهبران جنبش انقلابی کردستان و کسی که می رفت در جنبش کارگری و کمونیستی ایران و منطقه جایگاه رفیعی پیدا کند، در جنگی نابرابر در منطقه “سرشیو” در مسیر جاده سقز – مریوان، جان باخت.
باور کردن مرگ “کاک فواد” نه آن زمان، بلکه اکنون هم برای بسیاری از یاران و دوستانش، برای زحمتکشان کردستان و برای همه کسانی که نور امید رهایی را در نگاه، افکار و پراتیک فواد میدیدند، همچنان دشوار و سنگین،سنگین تر از گورستان “تاله سوار” که در قلبش آرام گرفته و سنگهایی است که بر مزار این رزمنده کمونیست گذاشته اند. نه فقط ما یاران و رهروانش دوست نداریم مرگش را باور کنیم، بلکه دشمنانش نیز از جسد بی جانش وحشت دارند،چون تا بحال چندین بار سنگ مزارش را شکسته اند، زیرا وحشت دارند آثاری از او، از روئیدن گل و گیاه و حیات برجای باشد، مبادا بار دیگر فواد بروید.
فواد ،کمونیستی عاصی از ستم، اسطوره مقاومت و سرکشی،یار زحمتکشان و دشمن ستمگران، نامش، آوازەاش بعد از ٣٩ سال هنوز تازه و امروزی است و بی شک نسل ها و قرنها خواهد ماند . او نور امیدی بود که در تاریکی سرزمینی که همیشه جولانگاه ستمگران و عصیانگاه خروش ستمکشان بوده و وعده رهایی آنها را داده بود، کوتاه ،اما پرنور درخشید . فواد نامی بود که بعد از مرگش وسیعاً توده گیر و عمومی شد ،این نشانه محبوبیت و جایگاه والای او در قلبها است. کاک فواد که شغل و منصب و آسایشی داشت و می توانست به ریاست و وزارت و مقام برسد، خوشه چین زحمات خود و خانواده باشد، به همه پشت پا زد و یار قلم و تفنگ و توده های زجر کشیده گردید ، ساده زیستن و برای تغییر مبارزه و فداکاری کردن، انقلابی اندیشیدن و انقلابی ماندن، رمز محبوبیت کاک فواد در میان یاران و تودههای ستمدیده بود. مرگش یاران و مردم زیادی را در غم و اندوه و تآثر فروبرد، بر مرگش گریستند و عذاب دیدند و دشمنان و قاتلانش از مرگش سرمست و مژده پایان جنبش را دادند!؟ اما زنده ماندن کاک فواد در گرو زنده ماندن اهداف و آرمانی است که در راه آن فداکاری کرد و جانباخت.
برای من که در طول حیاتم کاک فواد را دو بار از نزدیک دیده ام و با او گفتگو کرده ام (یک بار در جمعیت سقز بهار ۵٨ و بار دوم بعد از راهپیمایی از سقز به مریوان در حمایت از کوچ تاریخی مردم آن شهر)، چهره بشاش و دوست داشتنی اش را هرگز فراموش نمی کنم.
کاک فواد در طول حیات کوتاه اما پرثمرش آنچنان نقش و جایگاه والایی پیدا کرد که ابداً در قالب محدود تشکیلاتی نمی توان او را ارزیابی و مورد سنجش قرار داد. البته این تنها ویژگی رهبری چون فواد نیست، بلکه تمام جنبش های اجتماعی اصیل چنین رهبرانی را در صفوف خود پرورش و آنها را پیشتاز حرکت خود نموده و جنبش توسط آنان هدایت و در همان حال آنان را نیز صیقل می دهد. اگر در مقطعی افرادی همچون کاک فواد ایجاد تشکیلات برایشان هدف می شود، در مرحله دیگر و در شرایط زمانی دیگر، در صفوف چنین کسانی، افرادی پیدا می شوند که خود محور تشکیلات و آینه معرف آن می گردند،کاک فواد از زمره چنین محدود رهبرانی بود. امروز نام و یاد کاک فواد تنها نام و خاطره یک فرد با تعلق معین تشکیلاتی و فکری نیست، بلکه نامی است به ابعاد یک حرکت، یک جنبش و یک خط فکری و سیاسی معین در دل یک طبقه و یک جریان وسیع اجتماعی. سنگ بنای اجتماعی شدن کمونیسم در کردستان مدیون فواد و ایشان معمار آن بود. به همین خاطر در هر گام و پیشروی این جنبش، کاک فواد همچنان پیشقراول آن آست.
کاک فواد انسانی نبود که تنها به تفسیر رویدادها و پدیده ها بپردازد، همچنین شخصی ارادەگرا و یا نظارەگر جهان پیرامونش نبود، بلکه او رزمندەای بود که اساساً برای تغییر فعالیت می کرد. این ویژگی اش او را بیشتر به مارکسیزم نزدیک و عامل مهمی در شناخت پدیدەها و جهان پیرامونش بود و فاکتور مهمی در کسب اتوریته و اعتماد دوستان و توده های زحمتکش به ایشان بود. در نظر و پراتیک کاک فواد، انسان در پرده روابط و مناسبات اجتماعی، نه موجودی بی اختیار و منفعل، بلکه عنصری فعال و پویا است که قادر به تغییر جهان پیرامونی خود و پایان دادن به جدایی اش از ابزار خودساخته ای است که به حکم شرایط تولید بر او حاکمیت می کند و عنصر اصلی در پایان دادن به این جدایی و از خود بیگانگی، خود انسان بود. برای او انسان محور تغییر و در همان حال تغییر انسان را نیز می سازد. از همین زاویه بود که دخالت فواد در مسائل ریز و درشت جامعه از سیاست، اقتصاد و امور اجتماعی تا مسائل فرهنگی و آموزشی برای تغییر نامطلوب به مطلوب،در خدمت انسان بود. او آغازگر ابتکار نو، برای برپایی جهانی نو بود که انسان محور آن بود.
فواد در ن
#نامت_بر_تارک_تاریخ_خواهد_درخشید
* (٣٩سال بعد از کاک فواد) *

#حسن_رحمان_پناه

٣٩ سال قبل در روز ٩ شهریورماه ١٣۵٨ خورشیدی “فواد مصطفی سلطانی”، کمونیست برجسته، از بنیانگذاران کومه له، استراتیژسین دوراندیش، تاکتیک گذار لایق و والا، از برجسته ترین رهبران جنبش انقلابی کردستان و کسی که می رفت در جنبش کارگری و کمونیستی ایران و منطقه جایگاه رفیعی پیدا کند، در جنگی نابرابر در منطقه “سرشیو” در مسیر جاده سقز – مریوان، جان باخت.
باور کردن مرگ “کاک فواد” نه آن زمان، بلکه اکنون هم برای بسیاری از یاران و دوستانش، برای زحمتکشان کردستان و برای همه کسانی که نور امید رهایی را در نگاه، افکار و پراتیک فواد میدیدند، همچنان دشوار و سنگین،سنگین تر از گورستان “تاله سوار” که در قلبش آرام گرفته و سنگهایی است که بر مزار این رزمنده کمونیست گذاشته اند. نه فقط ما یاران و رهروانش دوست نداریم مرگش را باور کنیم، بلکه دشمنانش نیز از جسد بی جانش وحشت دارند،چون تا بحال چندین بار سنگ مزارش را شکسته اند، زیرا وحشت دارند آثاری از او، از روئیدن گل و گیاه و حیات برجای باشد، مبادا بار دیگر فواد بروید.
فواد ،کمونیستی عاصی از ستم، اسطوره مقاومت و سرکشی،یار زحمتکشان و دشمن ستمگران، نامش، آوازەاش بعد از ٣٩ سال هنوز تازه و امروزی است و بی شک نسل ها و قرنها خواهد ماند . او نور امیدی بود که در تاریکی سرزمینی که همیشه جولانگاه ستمگران و عصیانگاه خروش ستمکشان بوده و وعده رهایی آنها را داده بود، کوتاه ،اما پرنور درخشید . فواد نامی بود که بعد از مرگش وسیعاً توده گیر و عمومی شد ،این نشانه محبوبیت و جایگاه والای او در قلبها است. کاک فواد که شغل و منصب و آسایشی داشت و می توانست به ریاست و وزارت و مقام برسد، خوشه چین زحمات خود و خانواده باشد، به همه پشت پا زد و یار قلم و تفنگ و توده های زجر کشیده گردید ، ساده زیستن و برای تغییر مبارزه و فداکاری کردن، انقلابی اندیشیدن و انقلابی ماندن، رمز محبوبیت کاک فواد در میان یاران و تودههای ستمدیده بود. مرگش یاران و مردم زیادی را در غم و اندوه و تآثر فروبرد، بر مرگش گریستند و عذاب دیدند و دشمنان و قاتلانش از مرگش سرمست و مژده پایان جنبش را دادند!؟ اما زنده ماندن کاک فواد در گرو زنده ماندن اهداف و آرمانی است که در راه آن فداکاری کرد و جانباخت.
برای من که در طول حیاتم کاک فواد را دو بار از نزدیک دیده ام و با او گفتگو کرده ام (یک بار در جمعیت سقز بهار ۵٨ و بار دوم بعد از راهپیمایی از سقز به مریوان در حمایت از کوچ تاریخی مردم آن شهر)، چهره بشاش و دوست داشتنی اش را هرگز فراموش نمی کنم.
کاک فواد در طول حیات کوتاه اما پرثمرش آنچنان نقش و جایگاه والایی پیدا کرد که ابداً در قالب محدود تشکیلاتی نمی توان او را ارزیابی و مورد سنجش قرار داد. البته این تنها ویژگی رهبری چون فواد نیست، بلکه تمام جنبش های اجتماعی اصیل چنین رهبرانی را در صفوف خود پرورش و آنها را پیشتاز حرکت خود نموده و جنبش توسط آنان هدایت و در همان حال آنان را نیز صیقل می دهد. اگر در مقطعی افرادی همچون کاک فواد ایجاد تشکیلات برایشان هدف می شود، در مرحله دیگر و در شرایط زمانی دیگر، در صفوف چنین کسانی، افرادی پیدا می شوند که خود محور تشکیلات و آینه معرف آن می گردند،کاک فواد از زمره چنین محدود رهبرانی بود. امروز نام و یاد کاک فواد تنها نام و خاطره یک فرد با تعلق معین تشکیلاتی و فکری نیست، بلکه نامی است به ابعاد یک حرکت، یک جنبش و یک خط فکری و سیاسی معین در دل یک طبقه و یک جریان وسیع اجتماعی. سنگ بنای اجتماعی شدن کمونیسم در کردستان مدیون فواد و ایشان معمار آن بود. به همین خاطر در هر گام و پیشروی این جنبش، کاک فواد همچنان پیشقراول آن آست.
کاک فواد انسانی نبود که تنها به تفسیر رویدادها و پدیده ها بپردازد، همچنین شخصی ارادەگرا و یا نظارەگر جهان پیرامونش نبود، بلکه او رزمندەای بود که اساساً برای تغییر فعالیت می کرد. این ویژگی اش او را بیشتر به مارکسیزم نزدیک و عامل مهمی در شناخت پدیدەها و جهان پیرامونش بود و فاکتور مهمی در کسب اتوریته و اعتماد دوستان و توده های زحمتکش به ایشان بود. در نظر و پراتیک کاک فواد، انسان در پرده روابط و مناسبات اجتماعی، نه موجودی بی اختیار و منفعل، بلکه عنصری فعال و پویا است که قادر به تغییر جهان پیرامونی خود و پایان دادن به جدایی اش از ابزار خودساخته ای است که به حکم شرایط تولید بر او حاکمیت می کند و عنصر اصلی در پایان دادن به این جدایی و از خود بیگانگی، خود انسان بود. برای او انسان محور تغییر و در همان حال تغییر انسان را نیز می سازد. از همین زاویه بود که دخالت فواد در مسائل ریز و درشت جامعه از سیاست، اقتصاد و امور اجتماعی تا مسائل فرهنگی و آموزشی برای تغییر نامطلوب به مطلوب،در خدمت انسان بود. او آغازگر ابتکار نو، برای برپایی جهانی نو بود که انسان محور آن بود.
فواد در ن