ویدیویی از واپسین روزهای کولبری
#فاروق_علیزاده،
کودک کولبر ۱۷ سالهای که دیشب با شلیک مستقیم نیروهای هنگمرزی در مرز ههنگهژال بانه کشته شد.
فقط لحظهای روی این تیتر/ترکیب درنگ کنید؛
#کودک_کولبر، کودکانی که بهجای تحصیل و کودکی کردن، در سنگلاخهای کوهستان و زیر رگبار گلوله اشغالگران کوردستان، به دنبال نان خود و خانوادهشان جان میسپارند.
این کودکان کار، نانشبشان را از پیچوخم کوههای پوشیده از برف نوارمرزی کوردستان در میآورند. برای لقمهای نان، گردنهها، درهها، بالا و بلندیهای صعبالعبور و باریکه راههای خطرناک را با خروار خروار بارِ سنگین که استخوان را میترکاند؛ میپیمایند. در گرمای طاقتفرسای تابستان و سرمای خشک و سوزان زمستان با کولهبارهایی سنگینتر از وزن خود در دل شب و تاریکی از کورهراههایی رد میشوند، که در تصور انسان سده ۲١ نمیگنجد.
کولبری محصولِ یک وضعیت ستمگری است؛ محصولِ یک وضعیت استعماری در کوردستان، برآیند اردوگاهی شدنِ زیستِ انسانیست.
کولبر دقیقاً یک سوژه اردوگاهی است؛ اردوگاهی که ساختارمند است، اردوگاهی که هیچ فردی بر آن حاکم نیست، بلکه این یک منطق است که بر آن حکمرانی میکند: منطقِ فاشیسم و استعمارگری. آنچه
کولبر را تولید کرده است، منطقِ طردِ اردوگاهی است؛ ماهیتِ استثماری و استعماری آن؛ ذاتِ تاریخی ویرانگرِ آن و البته اشتیاقِ وحشتناکِ آن به زایشِ مرز! کولبری وضعیتی پیش آمده در «مرز» است؛ مرزی که زایشِ آن نیز ستمگری بوده است. کولبری، تعلیق شدن در میانه این مرزها است.
کولبر از هر سوی که میرود، سرگردان در مرز است؛ در مرزهای سیاسی، جغرافیایی، ایدئولوژیک و در مرزهای اقتصادی. او از یک مرز فرار میکند، اما در مرزی دیگر به دام میافتد. گذار از مرز برای
کولبر هیچ فرمی از رهایی به بار نمیآورد؛ او از یک زیستِ ویران به زیستِ ویرانِ دیگری میرود و بازمیگردد.
کولبر در گورستانِ زیستهای ویران سرگردان شده است.
کولبر نمادِ یک وضعیتِ دهشتناک است؛ وضعیتی که محصولِ ساختارِ سلطهگرایانه، استعماری و اردوگاهی است.
#کولبر_نیوز#کودکان_کولبر#کوردستان