خودنویس ✒

#مثل‌خودم
Канал
Книги
Музыка
Искусство и дизайн
Другое
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала خودنویس ✒
@KhodneviisПродвигать
934
подписчика
3,89 тыс.
фото
15
видео
2,95 тыс.
ссылок
خودنویس ✒ " سینه‌ام دشت زمستان دفتری پاک و سفید ماجرای عشق را بر خط قلبم خود نویس " 🗒 #یادداشت 📝 #شعر 📃 #متن 📖 #داستان‌های_کوتاه 📊 #نقد و #تحليل ✂ #بخشی_از_کتاب 🎶 #موسیقی و #دکلمه 🎥 #ویدیو 🎨 #Pt 📸 #Ax 📘📗📕📙📒
@khodneviis

🌘 #داستان_شب 

#مثل_خودم


لباس های نویی را که خریده بود پوشید. من هم خودم را آماده کرده بودم که با هم برویم بیرون.
گفت: خوبم؟
گفتم: خوبی!
چشم هایش را ریز کرد و با شیطنتی که لابه لای ابروهایش پنهان کرده بود گفت:
-آخرش من نفهمیدم تو چه طور لباس پوشیدنی رو دوست داری.
گفتم: دوست ندارم تو مسائل شخصی هیچ آدمی دخالت کنم. اما نوع لباس پوشیدن و رفتاری رو دوست دارم که وقتی بین مردمم فکر نکنن شهوتمو حراج گذاشتم.
او بعدها مقابل آینه زیاد می ایستاد. مثل خودم.

👤 #حسن_شیردل
📖 #داستانک
📝 #مثل‌خودم

Telegram.me/Khodneviis
@khodneviis

🌘 #داستان_شب 


#مثل_خودم


لباس های نویی را که خریده بود پوشید. من هم خودم را آماده کرده بودم که با هم برویم بیرون.
گفت: خوبم؟
گفتم: خوبی!
چشم هایش را ریز کرد و با شیطنتی که لابه لای ابروهایش پنهان کرده بود گفت:
-آخرش من نفهمیدم تو چه طور لباس پوشیدنی رو دوست داری.
گفتم: دوست ندارم تو مسائل شخصی هیچ آدمی دخالت کنم. اما نوع لباس پوشیدن و رفتاری رو دوست دارم که وقتی بین مردمم فکر نکنن شهوتمو حراج گذاشتم.
او بعدها مقابل آینه زیاد می ایستاد. مثل خودم.

👤 #حسن_شیردل
📖 #داستانک
📝 #مثل‌خودم

Telegram.me/Khodneviis
@khodneviis

🌘 #داستان_شب 

#مثل_خودم


لباس های نویی را که خریده بود پوشید. من هم خودم را آماده کرده بودم که با هم برویم بیرون.
گفت: خوبم؟
گفتم: خوبی!
چشم هایش را ریز کرد و با شیطنتی که لابه لای ابروهایش پنهان کرده بود گفت:
-آخرش من نفهمیدم تو چه طور لباس پوشیدنی رو دوست داری.
گفتم: دوست ندارم تو مسائل شخصی هیچ آدمی دخالت کنم. اما نوع لباس پوشیدن و رفتاری رو دوست دارم که وقتی بین مردمم فکر نکنن شهوتمو حراج گذاشتم.
او بعدها مقابل آینه زیاد می ایستاد. مثل خودم.

👤 #حسن_شیردل
📖 #داستانک
📝 #مثل‌خودم

Telegram.me/Khodneviis