شوکه شدم در حالی که اشک در چشمانم حلقه زده بود گفتم مگه
#عملیات بود؟
گفته نه نمی دونم چطور
#شهید شده؟
برگشتم بلیط را پس دادم رفتم
#معراج #شهدا😭🍃🌷🍃به مسئول
#معراج گفتم
#برادرم #شهید شده میگذارید برم اونو ببینم
با یک نفر رفتیم سردخانه
در یک تابوت را باز کرد دیدم
#امیره 😭😭چند لحظه ای بهش خیره شدم
😭😭🍃🌷🍃برگشتم بیرون
😔دلم راضی نشد گفتم اجازه
می دهید یک بار دیگر برم ببینم
رفتم بالای سرش نشستم
باهاش کلی نجوا کردم و گلایه کردم که مگر قرار نبود باهم باشیم........
😭🍃🌷🍃بعد رفتم
#پایگاه ابوذر
دیدم دارند
می روند به خانواده اش خبر بدهند من را هم با خودشان بردند
نامردا منو انداختند جلو
😭🍃🌷🍃رفتم در زدم #پدر# امیر (حاج حسین) اومد تا منو دید رنگش پرید
😔گفت چیزی شده
#امیر چیزی شده گفتم نه مجروح شده در بیمارستانه بیاییدبرویم
اصرار کرد گفت اگر
#شهید شده بگو من تحملش را دارم
😭🍃🌷🍃با اصرار فهمید
😭با هم رفتیم بالای سر
#امیر .... باید
می بودید و میدیدید که این پدر با
#پسر #ارشدش چه
می کرد
#می بویید و
#می بوسید....
😭😭🍃🌷🍃