انجمن آنتیتئیستهای ایران
★
#مسیحیت و تلاش برای مسخ و نابودی
#فلسفه (۶)
در سراسر دوره
#پاتريستيک، يعنی نزديک به چهار قرن، افکار
#آگوستين حاکم بود. در سدههای هشتم و نهم، طرفداران قدرتعرفی به نگارش سياستنامههايی دست زدند که نام آنها
#آینهشهریاران بود. این نوشتهها نخستين نطفههای جدايی قدرتدينی از قدرتعرفی را با خود حمل میکردند. با این همه، در اين دوره هنوز اين کليساست که بطور مرتب قلمرو قدرت عرفی و مرزهای نفوذ آن را تعریف میکند.
تنها از اواسط سده يازدهم و اوج دوره
#اسکولاستيک است که با پيدايش متفکرانی چون
#سینتآنسلم و بعدها
#توماسآکويناس، نطفههای بازگشت به انديشه يونانی و پذيرش فهم و خرد انسانی به عنوان سنجیدار تبيين امور بار دیگر خودنمايی میکند
با
#ویلیاماوکام که مفاهيم کلی را محصول انديشه و نتيجه فعاليت ذهنی
#فاعلشناسا میشمرد، فلسفه
#اسکولاستيک در مستدل ساختن عقلی ايمان شکست میخورد و با جدايی دانش از ايمان، عملا پايههای آن فرومیريزد
نگاهی ولو گذرا به تکوین این روند که در فرجام خود به سکولاریسم میانجامد، خالی از فایده نیست
با آغاز سده يازدهم، بحث
#اصلاحکليسا بالا گرفت. البته ارباب کليسا از طرح ضرورت
#اصلاحات، در واقع بازتعريف اقتدار کليسا در مقابله با قدرت عرفی را میفهمیدند. این امر به منازعات فکری گستردهای راه برد که اوج آن مناقشههای معروف به
#جدالتنصيب است، یعنی
تفویض حق به حاکمان عرفی برای انتصاب روحانیان به مقامهای بالای کلیساییالبته این منازعات نتوانست به ارتقا نظريههای سياسی سکولار یاری رساند، زیرا اگر چه ارباب کليسا با شعار
آزادی برای کليسا وارد ميدان شده بودند، ولی هدف اصلی آنان جلوگيری از دامنه نفوذ قدرتعرفی بود. اين درگيری در سده يازدهم، با تهاجم همه جانبه کليسا عليه قدرت عرفی، و تفسير الهی از امور حقوقی و اجتماعی، تکانهی نيرومندی برای روحانی کردن امور دنيوی ايجاد کرد
#ادامهداردJoin Us ☞
@iranian_antitheists