انجمن آنتیتئیستهای ایران
✫ نگاهی به اندیشههای
#فریدریشنیچه در نقد دین (۵)
★ حضیض سنخهای خدایی (۲)
به گفته
#نیچه، عیسی رهبر شورشی متشکل از تحتانیترین لایههای مردم و راندهشدگان و گناهکاران بر ضد کنیسه و روحانیان یهودی بوده است. ولی شورشی که او مردم را به آن فرامیخواند، شورشی بر ضد تباهییهودیت نیست، بلکه بر ضد
#هیرارشی روحانیان یهودی و کاست ممتاز آن است.
#نیچه تصریح میکند که عیسی سرانجام به عقوبت کار خود بر
#صلیب جان میسپرد، ولی مرگ او مرگی خفتبار و بدون کمترین مقاومتی است. عیسی همانگونه میمیرد که زیسته بود. رفتار او در برابر قاضی و محاکمهکنندگانش و در برابر آن همه اهانت و اتهام و تمسخر، مانند رفتار او بر صلیب است: او مقاومت نمیکند و از حق خود دفاع نمیکند
#نیچه در روانشناسی عیسی تصریح میکند که پیام
#عشقبههمسایه در آموزه او به نوع زندگی و رویکرد روانی و درونی او بازمیگشته و عیسی در جهانی میزیسته که در درون خود ساخته بود و این جهان با جهان واقعی بیرون از او هیچ ارتباطی نداشته و عیسی آن را جهانجاودان و
#ملکوتآسمانی نامگذاری کرده بود. به گفته
#نیچه، بنابراین صفاتی چون قهرمان، نابغه یا
#منجی که به عیسی نسبت میدهند همگی نادرست است و درباره عیسی به مفهوم فرسختانه روانشناختی میتوان از یک
#ابله سخن گفت!
#نیچه یادآور میشود که تاریخ مسیحیت، جعل دیگری است و همه کلیساها برپایه ضد آن چیزی تاسیس شدهاند که عیسی آموخته است. به باور
#نیچه، در تاریخ فقط یک مسیحی وجود داشته و او هم بر صلیب مرده است و در این میان باید برای هرکس آشکار شده باشد که مفاهیم مسیحی دروغین هستند و روحانیان مسیحی نه از روی نادانی، بلکه برای حفظ قدرت دروغ میگویند.
#نیچه در
#ضدمسیح تصریح میکند:
آنچه در گذشته بیمار بود، امروزه ناشرافتمندانه است. امروزه مسیحی بودن کار ناشرافتمندانهای است. حتی با فروتنانهترین ادعا برای قضاوت باید امروز دانست که یک یزدانشناس، یک کشیش، یک پاپ با هر جملهای که بر زبان میآورد، فقط خطا نمیکند، بلکه دروغ میگوید.از چیزی که در گذشته حقیقت نامیده میشد هیچ اثری بر جای نمانده است. دیگر تحملپذیر نیست که یک روحانی مسیحی حتی واژه حقیقت را بر زبان آورد. امروز وجدان ما میداند که اختراعات وحشتناک روحانیان مسیحی و کلیسا در خدمت چه بوده است؛ مفاهیمی چون آنجهان، روز رستاخیز، نامیرایی روح و خود روح ابزارهای شکنجه و سیستمهای قساوت بودهاند که روحانیان مسیحی به یاری آنها به سروری رسیدهاند و سرور ماندهاند. همگان اینها را میدانند و با این همه، همه چیز مانند گذشته است
اینکه روحانیان هنوز در انظار مردم اشخاص محترمی هستند، برای
#نیچه مشمئزکننده است. بیهوده نیست که او تصریح میکند:
کسی که میخواهد هوای پاکیزه تنفس کند، نمیبایست به کلیسا برود
#نیچه خاطر نشان میسازد که مخالفت او با مسیحیت به این دلیل نیست که خدایی در تاریخ و طبیعت یافتنی نیست، یعنی چیزی که غالبا از
#آتئیسم برداشت میشود، بلکه این است که آنچه مسیحیت ستایش میکند، قابلستایش نیست.
#نیچه در روانشناسی انسان دینی تصریح میکند که چنین آدمی آنگونه که کلیسا او را میخواهد یک
#منحطتیپیک است. به گفته او انسان دینی به خود تعلق ندارد و خود را غایت نمیشمرد. او فقط میتواند وسیله باشد. او باید به مصرف برسد و به کسی نیاز دارد تا او را مصرف کند. هر نوع باور ایمانی نوعی از خودبیگانگی است. انسان دینی نمیخواهد بسیاری چیزها را ببیند و همواره جانبدار است. انسان دینی نقطه مقابل حقیقتگویی است. او وجدان طرح پرسش واقعی و غیرواقعی را ندارد. به گفته
#نیچه امروز هیچکس آزادانه مسیحی نمیشود، بلکه به مسیحیت گروانده میشود، به شرطی که به اندازه کافی بیمار باشد
#ادامهداردJoin Us ☞
@iranian_antitheists