انجمن آنتیتئیستهای ایران
در آغاز خشم بود ... و سپس، شورش
در انجیل پیرامون وجود جهان آمده که در آغاز واژه بود - یونانیها به سبب علاقه خود به فلسفه میگفتند در آغاز تعجب بود - آنارشیستها به علت مبارزهشان مدعی شدند که
در آغاز خشم بود ... و سپس، شورش
گوستاو لنداور، آنارشیست آلمانی میگفت آنارشی نه موضوع خواستهها، بلکه مسئله زندگی است. متفکری بنام
#کلمنکاو در یکی از سخنرانیهای خود گفت، برای آنهایی متاسفم که در ۲۰ سالگی آنارشیست نبودند و
#پرودن نوشت جامعهای کامل است که نظم را با
#آنارشی همساز کند. جکلندن اشاره میکند که کلمه
#اتوپی کافیست تا دشمنان به محکومکردن یک ایده بپردازند
آنارشیستها مدعی بودند که غالبا خشم، نیروی محرک تاریخ بوده است. ۵۰۰۰ سال پیش خشم بردهها علیه بردهداران و اربابانشان آغازشد. در آن میدان، میان خشم و
#آزادی برای بشریت، ایدهای متولد شد که به اندازه تاریخ بشر سابقه دارد، ولی خشم نیاز به یک ایده داشت که منتهی به یک اتوپیمثبت، یعنی یک هدف گردد
واژه
#آنارشیسم به اندازه تمدنغرب سابقه دارد، یعنی از زمانیکه حاکمیت وجود دارد، عقیده به آزادی نیز وجود داشته ازقرن نوزدهم،
#آنارشیسم بعنوان فلسفه یا جنبش سیاسی مورد بحث قرار گرفته است.. مهمترین خواسته آنارشیستها، شعار خودگردانی بود. آنان بجای مرکزیتاتوریته در امور اجتماعی، خواهان نظامی فدرال هستند. کوشش آنان همیشه برای جامعهای آزاد، عادل و بدون حاکمیت انسان بر انسان بوده است. آنان با انتقاد از قوانین جامعه سرمایهداری، سیستم رقابت، و اخلاقفردگرایانه آن میگویند باید اتحاد و کمک متقابل میان انسانها حاکم گردد.
منقدین
#آنارشیسم میپرسند آیا آن یک رویای بیگانه با جهان است و یا طرحی قابل عمل؟ آیا انسان قادر به آزاد بودن میباشد؟ آیا در آغاز تاریخ، فرارانسان از زورگویی و غیبت حاکمیت و فرمانروایی انسان بر انسان، بطور خودکار به حضور آزادی منتهی گردید؟
آنارشیستها فلسفه خود را به معنی آزادیمطلق معرفی کردهاند و آنرا یک نیرویآزادیبخش و آموزشی برای جامعه به حساب میآورند. آنارشیستها طبق ادعایشان علاقه به محتوا دارند و نه به ایدئولوژیها، چون محتوای آنارشیسم مخالف ایدئولوژی، دگماتیسم و بنیادگرایی است. برای متفکر آنارشیست،
#آزادی واژهای است بیمعنی اگر نتواند موجب عدالت اجتماعی گردد، چون برابری بدون عدالت اجتماعی نیز مفهومی پوچ است. درنظر آنان،
#آنارشیسم بطور ساده، وحدت آزادی و سوسیالیسم است فرمول آن حتی بشکل آنارشیسم = آزادی+سوسیالیسم ثبت شده. باکونین میگفت که آزادی بدون سوسیالیسم، مالکیت خصوصی است و سوسیالیسم بدون آزادی، نوعی بیعدالتی، بردگی و خشونت است.
#آنارشیستها وعده بهشت موعود نمیدهند بلکه قصد کاهش ساختارهای معیوب اجتماعی را دارند. آنان زندان، تیمارستان و دارالتادیبها را نشان ورشکستگی سیستمهای حاکم معرفی می نمایند. برای
#آنارشیستها، جامعه بدون مرز در آینده دیگر نباید فقط یک اتوپی باشد، آنها به این دلیل بطور فعال ضد امپریالیسم - ضد راسیسم - ضد کاپیتالیسم و تمام شکلهای قدیم و جدید آنها هستند.
#آنارشیستها دررابطه با سایر ایدئولوژیها میگویند که
#آزدای نمیتواند با کمک راههای غیرآزاد، و حقیقت از طریق شکنجه، و سعادت از طریق اجبار، و دمکراسی از طریق جنگ بدست آیند. آنان در رابطه با دمکراسیهای غربی مینویسند فقط گوسالههای نادان از طریق انتخابات آزاد، قصابهای خود را تعیین میکنند و درباره دمکراسیسرمایهداری میگویند، فرض کنیم شما میروید در یک فروشگاه زنجیرهای بزرگ تا گوشت بخرید ولی در آنجا بجای گوشت، امکان انتخاب ۲۰ نوع کفش چرمی وجود دارد، یعنی شما امکان انتخاب دارید ولی نه آن چیزی که نیاز دارید. به این دلیل آنارشیستها در انتخابات بورژوایی و پارلمانی شرکت نمیکنند
بوناو دوروتی میگفت که آنارشیستها علیه انسانها مبارزه نمیکنند، بلکه علیه نظام وسازمانهای دولحاکم. آنان تعریف و ترجمه واژه
#آنارشیسم بصورت هرج و مرج رامانند آن مثال میزنند که ما دندانپزشک را شکنجهگر، عشق را گناه، و دفاع از محیطزیست را عقبافتادگی، ترجمه کنیم. وی درباره بکارگیری از
#خشونت مینویسند که ترور غالبا در انحصار دولتها بود و بعدها بخشی از آنارشیستها نیز از آن در مبارزه خود استفاده کردند. ترور آنارشیستی فقط میان سالهای ۱۸۹۱ تا ۱۸۹۴ شدیدا فعال بود. منقدین آنارشیسم میگویند که فلسفه
#آنارشیسم گرچه گاهی جالب ولی سادهلوحانه است چون منفی را نابود کردن بدون پیشنهاد مثبتها، کاری اشتباه است.درمیان آنارشیستها، فردگرایانی وجود دارند که نجات بقیه بشریت برایشان بیاهمیت است.
#ادامهداردJoin Us ☞
@iranian_antitheists