#خاطرات_شهدا 🌷💠خرید لباس
🔰خرید لباسهایمان
👕 هم جالب بود، لباس
هایش را با
#نظر_من میخرید. میگفت: باید برای تو زیبا باشد
😍 من هم دوست داشتم او لباسهایم را انتخاب کند.
#سلیقهاش را میپسندیدم. عادت کرده بودیم که خرید لباسهایمان را به هم واگذار کنیم.
🔰یکبار با خانواده
👨👩👧👦 نشسته بودیم که
#امین برایم یک چادر مدل بحرینی هدیه خرید
🎁 چادر را که سرم کردم،
#پدرم گفت «به به، چقدر خوش سلیقه
👌» امین سریع گفت: «بله حاج آقا، خوش سلیقهام که همچین
#خانمی همسرم شده
♥️» حسابی شوخ طبع بود...
🔰وقتی برای خرید لباس
#جشن_عقد رفتیم، با حساسیت زیادی
👌 انتخاب میکرد و نسبت به دوخت لباس
#دقیق بود. حتی به خانم مزوندار گفت «چینها باید روی هم قرار بگیرد و لباس اصلاً
#خوب دوخته نشده
❌» فروشنده عذرخواهی کرد...
🔰برای لباس
#عروس هم به آنجا مراجعه کردیم وقت تحویل لباس، خانم مزوندار گفت: «ببخشید لباس آماده نیست
😥 #گلهایش را نچسباندهام!» با تعجب علت را پرسیدیم!گفت «راستش همسر شما آنقدر
#حساس است که با خودم فکر کردم خودشان بیایند و جلویایشان
گلها
🌺 را بچسبانم
😅» امین گفت «اگر اجازه بدهید چسب و وسایل را بدهید من
#خودم میچسبانم!»
🔰حدود 8 ساعت
⏰ آنجا بودیم و تمام
#گلهای لباس و دامن را و حتی نگینهای
💎 وسط
گلها را خودش با حوصله و
#سلیقه تمام چسباند! تمام روز جشن عقد حواسش به لباس من
👰 بود و از ورودی تالار، چینهای دامن مرا مرتب میکرد! جشن عروسی
🎊 اما خیالش راحت شد! واقعاً خودم مردِ به این جزئینگری که
#حساسیتهای همسرش برایش مهم باشد ندیده بودم...
#شهید #امین_کریمی #سالروز_شهادت 🌷