ڪانال مدافعان حـرم

#کاظمین
Канал
Логотип телеграм канала ڪانال مدافعان حـرم
@Iran_IranПродвигать
15,5 тыс.
подписчиков
79,1 тыс.
фото
58,6 тыс.
видео
104 тыс.
ссылок
ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است ما بر آنیم که این رمز جهانی بشود... ارسال اخبار و انتقاد و پیشنهاد @shahid_313 @diyareasheghi ❤️آرشیو کانال های شهدا و مدافعان حرم 👉 @lranlran
زیر دین چهارده معصومم اما گردنم
زیر دین حضرت موسی بن جعفر بیشتر
#موسی_جعفر
#باب_الحوائج
#کاظمین

🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
🍃مرغ دلم مسافر #قم میشود
در حرم عشق تو بانو، مهمان میشود♡
.
🍃سلام به تو ای بانوی #زینبی
سلام به تو ای خورشید #ایران زمین
.
🍃اینبار میخواهم دست ذهن پریش احوالم را بگیرم و دست در دست دفتر روزگار را ورق زنیم از تو بگوییم، از تو ای سنبل #عصمت و پاکی
از تو ای کریمه #اهل_بیت ، از تو که حریم بارگاهت پناهگاهی برای دلهای #عاشق به انتظار نشسته شده است، دلهایی که به آستان الهی دخیل بسته اند تا آن یار #غائب برساند.

🍃خط به خطش که میخوانیم،
باهم زمزمه وار لب به سخن میگشاییم، قلم بی جان چگونه‌ می تواند تمامیت تو را به خط بکشاند. مگر این زبان بسته چقدر توان این حجم از بزرگی را دارد.
اما اینبار عرق شرم از جبین قلم میجوشد و بعد واگویه وار زمزمه میکند، ببخش ای زینب برادر که نمیتوانم از معصومانه ی روح تو نغمه سرایی کنم، ببخش ای زینت پدر که نمیتوانم برای فاطمه ی پدر نوحه سرایی کنم🥺

🍃این زبان چوبی در برابر پاکی روح تو فقط بلد است سر خم کند و سروری تو را فریاد کند🌹

🍃خوشا بحال #شاه_خراسانی
خواهری چون تو را دارد
#معصومه ای که عصمت مطلق بود
.
🍃ای فلسفه ی شیدایی، ای گنجینه ی #علم و دانش، امروز با رفتنت زمین در سوز سردی‌ِ جانکاهی فرو می رود.‌گویی خورشید جهان برای همیشه به خاموشی نشسته است .
اما بعد از تو ای خورشید فروزش این حریم بارگاهت بود که مرهمی برای زخم نبودنت شد

نویسنده : #زهرا_حسینی

🕊به مناسبت سالروز شهادت #حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
.
#گرافیست_الشهدا #مشهد #کاظمین #عراق #صلوات

▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
🍃به نام نگاه پرمهرش
.
🍃نوای خود به شور و شعف به #آسمان برسانیم و بدانیم که کنون، موسم فریاد فرخنده ی #عشق است.
.
🍃کنون به جهان چشم گشودنِ عبد صالحی را مبارک می شماریم که بر ما، مردمان دیار پارس، منّتی فراوان نهاده.
.
🍃مردی که یادگارانش، سرور دل هایمان شده اند و ملجا #دردهایمان.
از فروغ روی #خراسان و بانوی حق نشان #قم تا مسبب عطر خوش بهارنارنج های شیراز.
.
🍃مردی که #آمال خویش را به دستان پرمهرش می سپاریم تا در درگه حق، بهر مان، چاره جویی کند.

🍃مردی که #مجتهد و مجاهدی ستودنی بود.
مردی که خود، پدران و پسرانش، حُبِّ زمانه از دل رانده و کوشیدند تا "#اسلامی سالم و حقیقی"، بسپارند به ما.

🍃حال، بیاندیشیم که بهر نگاهداری این "اسلام حقیقی"، چه کرده ایم و از کدام علاقه ی واهی، روی برتافته ایم؟

#ولادت_امام_موسی_کاظم_مبارک

نویسنده: #زهرا_مهدیار

#گرافیست_الشهدا #کاظمین #مشهد #اربعین #کربلا #طراحی #فتوشاپ #ذی_الحجه #غدیر #قربان #ولایت #عمار_عبدی

▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
دلم كنار شما خانه در فلك دارد
جواد فاطمه نامت عجب نمك دارد
#جواد_الائمه
#جواد
#باب_المراد
#کاظمین

🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
🍁همیشه پا در #کاظمین که می‌گذارم حس غریبی نمی‌کنم، مکان و زمان عجیب بوی آشنایی می‌دهد؛ شاید دلیلش این باشد که خانه پدرش زیاد رفته‌ام و می‌دانم چه رنگ و لعابی دارد اباالجواد.
عجیب ناخن روی گچ می‌کشم وقتی فکر می‌کنم؛ #درد عجیبی است آن که همسر زندگی‌ات که پا‌به‌پایت طی طریق می‌کند دختر #قاتل پدرت باشد و بدانی در آخر آن نطفه ناپاک دست خود را به خون تو نیز آغشته می‌کند.

🍁امام #غریب جوانم، دلم عجیب بند شماست چرا که هربار حاجتی از پدرتان داشتم شما را به او #قسم دادم.

🍁غریب ابن غریب، عجیب #روضه‌ات بوی حسن می‌دهد، پاره‌های جگرش که میان تشت ریخت خواهرش و عباس و حسین‌اش بود آب دستش بدهد؛ خواهرت بود آقا جانم برای جوان مرگ بردارش گریه کند؟ پسرت توانست آب دستت بدهد تشنه جان ندهی؟ تا لااقل در یکی از روضه‌ها خیال‌مان راحت باشد امام‌مان #تشنه جان نمی‌دهد؟؟
.
🍁بمیرم برایت که از خردسالی پدرت را گرفتند و نگذاشتند طعم #رئوف امام را کنارت بچشی، بمیرم برایت که سراسر زندگی‌ات مجبور به تحمل چهره #قاتل بوده‌ای و باز بمیرم برایت، برای سوز جگرت که هم #سم می‌سوزاند هم #مصیبتی که بر خاندان شما روا داشتند. کاش یکبار هم که اسم‌تان می‌آمد روضه‌ها جلوی هم قطار نمی‌شدند.
این‌بار اما می‌خواهم پدرت را به شما قسم دهم، بد گیر افتاده‌ایم از هر طرف تیر می‌بارد بر ایمان‌مان، اجتماع، اقتصاد، فساد همه و همه چنگی می‌زنند و هرچه دم دستشان بیاید چنگ می‌زنند از قلب و ایمان و الفرار....
جان همان که قسمت داده‌ام منجی‌مان را برسان و نجاتمان ده
#یا_باب_المراد...

نویسنده: #محمدصادق_زارع

🍁به مناسبت #شهادت #امام_جواد (ع)

#گرافیست_الشهدا #امام_جواد #مشهد #کاظمین

▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
بسم رب المهدی

🍃می گویند *اشک* راز شهادتِ عاشقان است؛ زمانی جاری میشود که دل سوخته باشد! عجیب هوایی شده و به سمت خدا پرکشیده باشد!

🍃دل حنیف هم همیشه پرِ #پرواز داشت و اشک هایش درنماز سوز درونی اش را آشکار میکرد، او خوب میدانست باید چه کند تا خدا خریدارش شود؛ تا اورا برگزیند و در آغوش بکشد!

🍃قطره های روان شده از چشمانش دل مادر را به درد می آورد و آنقدر بیتابی های فرزندش‌ را دید که زیر آسمان دست به قنوت برداشت و با تمام وجود حاجت روایی فرزندش را از خدا طلب کرد. بعدها بود که فهمید حنیفش غرقِ شهادت شده و دیگر میلی به دنیا ندارد!

🍃عاشق #باب_الحوائج نیز‌ بود! آقایمان امام کاظم(ع) را میگویم! در خاکریز دفاع از کشور، میان بوی باروت و خمپاره؛ این مداحیِ هفتمین خورشیدِ ولایت بود که قلب میقرارش را تاب میبخشید...

🍃عشق به موسی بن جعفر(ع) بعد از شهادتش نیز هویدا شد، آنجا که پیکر مقدس و‌بی جانِ او روی دستان مردم در #کاظمین مهمان حضرت شد و شال سبزی از مرقد مولا بر کمرش بسته...

🍃او فاتح عملیات غرورافرین #مرصاد است! بی سیم چی بودن عجیب به او می آمد و زمانی چهره اش جهان را نور بخشید که با تیر‌ مستقیم دشمن شهد شهادت کامش را شیرین کرد! #شهادتت_مبارک بی سیم چیِ مرصاد

نویسنده: #اسماء_همت

🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #حنیف_بهبودی

📅تاریخ تولد : ۱ فرودین ۱٣۴۶
📅تاریخ انتشار : ۱۸ تیر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : منطقه شیرسورکوه عراق
🥀مزار شهید : امام زاده هاشم رشت

#گرافیست_الشهدا

▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
🍃شهیده بنت الهدی صدر پیشگام نهضت اسلامی زنان در عراق بود.

🍃آمنه( بنت‌الهدی)صدر،شاعر، #نویسنده، معلم فقه و اخلاق بود که در اسفندماه سال ۱۳۱۶ در شهر #کاظمین به دنیا آمد.

🍃شهیده بنت الهدی صدر در سن ۱۱ سالگی همراه دو برادر خود یعنی سید اسماعیل و سید محمدباقر صدر به #نجف رفت و تحصیلات خود را در زمینه فقه، علم حدیث، اخلاق و #تفسیر نزد برادرش محمدباقر صدر دنبال کرد و به درجه #اجتهاد رسید.

🍃او وظیفه‌ی پرورش دختران از طریق برپایی کلاسهای درس و همایش را بر عهده داشت.او سال ۱٣٣۶ فعالیت #سیاسی خود را آغاز کرد.

🍃داستانهایی که از وی به یادگار مانده میتوان به ای کاش می‌دانستم، #دیداری_در_بیمارستان و #به_دنبال_حقیقت اشاره کرد.

🍃بنت الهدی سه روز در مدرسه‌های بغداد و سه روز در مدرسه‌های نجف تدریس میکرد. وقتی برادرش به دلیل فعالیت های سیاسی توسط دولت عراق دستگیر شد بنت الهدی در حرم #حضرت_علی (ع) به سخنرانی پرداخت و مردم را از دستگیری مرجع دینی‌شان اگاه ساخت.

🍃نتیجه این سخنرانی #تظاهرات مردم نجف و آزادی شهید محمد‌باقر صدر بود.
حکومت عراق با دیدن این تظاهرات شهید صدر و خواهرش را به زندان انداخت.

🍃آمنه و محمدباقر صدر در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ به دست رژیم بعث به #شهادت رسیدند🕊

نویسنده: #فاطمه_اکبری

🌸به مناسبت سالروز شهادت #شهیده #بنت_الهدی_صدر

📅تاریخ تولد : ۱ اسفند ۱٣۱۶
📅تاریخ شهادت : ۱٩ فروردین ۱٣۵٩

🥀مزار شهید :نجف قبرستان وادی السلام

#گرافیست_الشهدا

▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
.
زیر دین چهارده معصومم اما گردنم
زیر دین حضرت موسی بن جعفر بیشتر

#موسی_جعفر
#باب_الحوائج
#کاظمین


#خدا را صدا بزن

  📿 #نماز اول وقت

🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بعد از عملیات تروریستی دیشب شیعیان فوج فوج به سمت کاظمیه حرکت کردند تا اعلام کنند که اینگونه حوادث تروریستی تاثیری منفی در عشق آنها به اهل بیت ندارد.

#عراق
#کاظمین

🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥ان شالله زود زود دوباره رِزق هممون بشه بریم اینجا ....

۹۹.۱۱.۲۸

#اربعین
#عاشورا
#سامرا #کاظمین #کربلا #نجف #مشهد #قم

▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
مرغ دلم مسافر #قم میشود
در حرم عشق تو بانو، مهمان میشود♡

سلام به تو ای بانوی #زینبی
سلام به تو ای خورشید #ایران زمین

اینبار میخواهم دست ذهن پریش احوالم را بگیرم و دست در دست دفتر روزگار را ورق زنیم از تو بگوییم، از تو ای سنبل #عصمت و پاکی
از تو ای کریمه #اهل_بیت ، از تو که حریم بارگاهت پناهگاهی برای دلهای #عاشق به انتظار نشسته شده است، دلهایی که به آستان الهی دخیل بسته اند تا آن یار #غائب برساند.

خط به خطش که میخوانیم،
باهم زمزمه وار لب به سخن میگشاییم، قلم بی جان چگونه‌ می تواند تمامیت تو را به خط بکشاند. مگر این زبان بسته چقدر توان این حجم از بزرگی را دارد.
اما اینبار عرق شرم از جبین قلم میجوشد و بعد واگویه وار زمزمه میکند، ببخش ای زینب برادر که نمیتوانم از معصومانه ی روح تو نغمه سرایی کنم، ببخش ای زینت پدر که نمیتوانم برای فاطمه ی پدر نوحه سرایی کنم

این زبان چوبی در برابر پاکی روح تو فقط بلد است سر خم کند و سروری تو را فریاد کند

خوشا بحال #شاه_خراسانی
خواهری چون تو را دارد
#معصومه ای که عصمت مطلق بود

ای فلسفه ی شیدایی، ای گنجینه ی #علم و دانش، امروز با رفتنت زمین در سوز سردی‌ِ جانکاهی فرو می رود.‌گویی خورشید جهان برای همیشه به خاموشی نشسته است .
اما بعد از تو ای خورشید فروزش این حریم بارگاهت بود که مرهمی برای زخم نبودنت شد

نویسنده : #زهرا_حسینی

🕊به مناسبت سالروز شهادت #حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها

#گرافیست_الشهدا #مشهد #کاظمین #عراق #صلوات

▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
اصغر پاشاپور

دانه دانه رسیده می شوندو وقت چیدنشان می رسدو #خدا دست چین شده تحویل می گیرد هرکدام زخمی تر ارج و قربش بیشتر.

همه برای رسیدن و پخته شدن سر و دست می شکنند ، نوکری،غلامی، کارگری رزمنده ها و مردم را می کنند تا #نفس شان له شود و شروع کند روحشان به پخته شدن.
آنقدر خود را خاکی می کنند تا دست آخر در خاک دست و پا بزنند و بال پریدن در بیاورند

آنها که پیرو مکتب حاج قاسم بوده اند اما محاسبه شان فرق دارد، راه شناخته اند وسیله مسیر را شناخته اند فقط با کمی توسل می پرند، دل بریده اند یعنی دلی ندارند که به چیزی گره بخورد یا ‌شاید دلشان فقط به این گره خورده:
#شهادت

اصغر از کاروان بغداد و #کاظمین و #کربلا و #نجف و #مشهد جاماند اما از #زینبیه نه....

اصغر گفت:حاج آقا من نوکرتم....
من می گویم:حاج اصغر نوکرتم فقط راه نشان بده ..همین

✍️نویسنده : #محمدصادق_زارع

به مناسبت سالروز تولد #شهید #اصغر_پاشاپور

📅تاریخ تولد : ۳۱ شهریور ۱۳۵۶
📅تاریخ شهادت : ۱۳ بهمن ۱۳۹۸.حلب سوریه

🥀مزار شهید : بهشت زهرا، قطعه ۴۰

#گرافیست_الشهدا #سربازان_زینب #شهدا #تولد #سردار_دلها

🏴 ڪانال مدافعان حـــــرم 🏴
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
به نام نگاه پرمهرش

نوای خود به شور و شعف به #آسمان برسانیم و بدانیم که کنون، موسم فریاد فرخنده ی #عشق است.

کنون به جهان چشم گشودنِ عبد صالحی را مبارک می شماریم که بر ما، مردمان دیار پارس، منّتی فراوان نهاده.

مردی که یادگارانش، سرور دل هایمان شده اند و ملجا #دردهایمان.
از فروغ روی #خراسان و بانوی حق نشان #قم تا مسبب عطر خوش بهارنارنج های شیراز.

مردی که #آمال خویش را به دستان پرمهرش می سپاریم تا در درگه حق، بهر مان، چاره جویی کند.

مردی که #مجتهد و مجاهدی ستودنی بود.
مردی که خود، پدران و پسرانش، حُبِّ زمانه از دل رانده و کوشیدند تا "#اسلامی سالم و حقیقی"، بسپارند به ما.

حال، بیاندیشیم که بهر نگاهداری این "اسلام حقیقی"، چه کرده ایم و از کدام علاقه ی واهی، روی برتافته ایم؟

#ولادت_امام_موسی_کاظم_مبارک

نویسنده: #زهرا_مهدیار

#گرافیست_الشهدا #کاظمین #ذی_الحجه #ولایت

🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
✍️ #دمشق_شهر_عشق

#قسمت_بیست_و_نهم

💠 نگاهش روی صورتم می‌گشت و باید تکلیف این زن #تکفیری روشن می‌شد که باز از پاسخ سوالم طفره رفت :«تو اینو از کجا می‌شناختی؟»

دیگر رنگ شیطنت از صورتش رفته بود، به انتظار پاسخی چشمش به دهانم مانده و تمام خاطرات خانه بسمه و ابوجعده روی سرم خراب شده بود که صدایم شکست :«شبی که سعد می‌خواست بره #ترکیه، برا اینکه فرار نکنم منو فرستاد خونه اینا!»

💠 بی‌غیرتی سعد دلش را از جا کَند، می‌ترسید در آن خانه بلایی سرم آمده باشد که نگاهش از پا درآمد و من می‌خواستم خیالش را تخت کنم که #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) را به شهادت گرفتم :«همون لحظه که وارد اون خونه شدم، این زن منو برد #حرم، فکر می‌کرد وهابی‌ام. می‌خواستن با بهم زدن مجلس، تحریک‌شون کنن و همه رو بکشن!»

که به یاد نگاه مهربان و نجیب مصطفی دلم لرزید و دوباره اشکم چکید :«ولی همین آقا و یه عده دیگه از مدافعای #شیعه و #سنی حرم نذاشتن و منو نجات دادن!»

💠 می‌دید اسم مصطفی را با چه حسرتی زمزمه می‌کنم و هنوز خیالش پیِ خیانت سعد مانده و نام ترکیه برایش اسم رمز بود که بدون خطا به هدف زد :«می‌خواست به #ارتش_آزاد ملحق بشه که عملگی ترکیه و آمریکا رو بکنه؟»

به نشانه تأیید پلکی زدم و ابوالفضل از همین حرف‌ها خطری حس کرده بود که دستم را گرفت، با قدرت بلندم کرد و خیره در نگاهم هشدار داد :«همونجور که تو اونو شناختی، اونا هم هر جا تو رو ببینن، میشناسن، باید برگردی #ایران

💠 از قاطعیت کلامش ترسیدم، تکه‌ای از جانم در اینجا جا مانده و او بی‌توجه به اضطراب چشمانم حکمش را صادر کرد :«خودم می‌رسونمت فرودگاه، با همین پرواز برمی‌گردی #تهران و میری خونه دایی تا من مأموریتم تموم شه و برگردم!»

حرارت غمی کهنه زیر خاکستر صدایش پیدا بود که داغ #فراق مصطفی گوشه قلبم پنهان شد و پرسیدم :«چرا خونه خودمون نرم؟»

💠 بغضش را پشت لبخندی پنهان کرد و ناشیانه بهانه تراشید :«بریم بیرون، اینجا هواش خوب نیست، رنگت پریده!» و رنگ من از خبری که برایش اینهمه مقدمه‌چینی می‌کرد پریده بود که مستقیم نگاهش کردم و محکم پرسیدم :«چی شده داداش؟»

سرش را چرخاند، می‌خواست از چشمانم فرار کند، دنبال کمکی می‌گشت و در این غربت کسی نبود که دوباره با نگاهش به چشمان پریشانم پناه آورد و آهسته خبر داد :«هفت ماه پیش کنار اتوبوس زائرای ایرانی تو #کاظمین بمبگذاری کردن، چند نفر #شهید شدن.»

💠 مقابل چشمانم نفس‌نفس می‌زد، کلماتش را می‌شمردم بلکه این جان به لب رسیده به تنم برگردد و کلام آخر او جانم را در جا گرفت :«مامان بابا تو اون اتوبوس بودن...»

دیگر نشنیدم چه می‌گوید، هر دو دستم را روی سرم گرفتم و اختیار ساقم با خودم نبود که قامتم ازکمر شکست و روی زمین زانو زدم. باورم نمی‌شد پدر و مادرم از دستم رفته باشند که به گلویم التماس می‌کردم بلکه با ضجه‌ای راحتم کند و دیگر نفسی برای ضجه نمانده بود که به‌جای نفس، قلبم از گلو بالا می‌آمد.

💠 ابوالفضل خم شده بود تا از روی زمین بلندم کند و من مقابل پایش با انگشتان دستم به زمین چنگ می‌زدم، صورت مهربان پدر و مادرم در آینه چشمانم می‌درخشید و هنوز دست و پاهای بریده امروز مقابل چشمم بود و نمی‌دانستم بدن آن‌ها چند تکه شده که دیگر از اعماق جانم جیغ کشیدم.

در آغوش ابوالفضل بال‌بال می‌زدم که فرصت جبران بی‌وفایی‌هایم از دستم رفته و دیدار پدر و مادرم به #قیامت رفته بود.

💠 اینبار نه حرم حضرت سکینه (علیهاالسلام)، نه چهارراه #زینبیه، نه بیمارستان #دمشق که آتش تکفیری‌ها به دامن خودم افتاده و تا مغز استخوانم را می‌سوزاند و به جای پرواز به سمت تهران، در همان بیمارستان تا صبح زیر سِرُم رفتم.

ابوالفضل با همکارانش تماس گرفت تا پیشم بماند و به مقرّشان برنگشت، فرصتی پیش آمده بود تا پس از چند ماه با هم برای پدر و مادر شهیدمان عزاداری کنیم و نمی‌خواست خونابه غم از گلویش بیرون بریزد که بین گریه به رویم می‌خندید و شیطنت می‌کرد :«من جواب #سردار_همدانی رو چی بدم؟ نمیگه تو اومدی اینجا آموزش نیروهای #سوری یا پرستاری خواهرت؟»

💠 و من شرمنده پدر و مادرم بودم که دیگر زنده نبودند تا به دست و پایشان بیفتم بلکه مرا ببخشند و از این حسرت و دلتنگی فقط گریه می‌کردم.

چشمانش را از صورتم می‌گرداند تا اشکش را نبینم و دلش می‌خواست فقط خنده‌هایش برای من باشد که دوباره سر به سرم گذاشت :«این بنده خدا راضی نبود تو بری ایران، بلیطت سوخت!»

💠 و همان دیشب از نقش نگاهم، احساسم را خوانده و حالا می‌خواست زیر پایم را بکشد که بی‌پرده پرسید :«فکر کنم خودتم راضی نیستی برگردی، درسته؟»...

#ادامه_دارد


✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد



🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬 کلیپی دیدنی از صحن و سرای امامین #کاظمین که حال و هوایتان را تغییر خواهد داد


از دست ندید👌




🌕 @Iran_Iran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 زیباترین‌ فیلم
از حرمینِ شریفینِ
امام‌کاظم(ع) و امام‌جواد(ع)

♦️قصد زیارت کنید بعدا ببینید

▪️يا أَبا الحَسَنِ يامُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ،أَيُّها الكاظِمُ يا بْنَ رَسُولِ اللهِ يا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلاَنا،إنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ إِلى الله

#السلام_علیک_یا_موسی_بن_جعفر
#کاظمین


🌐 @Iran_Iran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انفجار انتحاري در ميدان عدن شهر كاظمين .

تصاویر اولیه از اطراف میدان.عدن در #کاظمین در شمال #بغداد پس از انفجار💥 انتحاری

🌹ڪانال مدافعان حرم🌹👇
🌐 @Iran_Iran
📡تصاویر اولیه از انفجار #کاظمین

🔻مدافعان حرم🔻
@Iran_Iran