ڪانال مدافعان حـرم

#همسرشهید
Канал
Логотип телеграм канала ڪانال مدافعان حـرم
@Iran_IranПродвигать
15,5 тыс.
подписчиков
79,2 тыс.
фото
58,6 тыс.
видео
104 тыс.
ссылок
ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است ما بر آنیم که این رمز جهانی بشود... ارسال اخبار و انتقاد و پیشنهاد @shahid_313 @diyareasheghi ❤️آرشیو کانال های شهدا و مدافعان حرم 👉 @lranlran
#خمس_قبل_ازشهادت
#همسرشهید

بعد از شهادت فرهاد منزل پدرم خیلی شلوغ بود و رفت و آمد زیادی انجام می‌شد. همین حین شخصی روحانی می‌آید و پاکتی را که می‌گفت امانتی شهید است به اقوام می‌دهد. شوهر خواهرم پاکت را که حاوی رسید خمسی دفتر مقام معظم رهبری بود برایم آورد و پرسید: سال خمسی شهید کی بود؟ گفتم: عید فطر بود. اما تاریخ پرداخت خمس را که نگاه کردیم درست چند روز قبل از آخرین اعزام فرهاد بود. فرهاد خمسش را به این روحانی نمی‌داد اما این دفعه آن قدر عجله داشت که فوری این مدت چند ماه را حساب کرده و پرداخته بود تا حتی به اندازه این مدت هم مدیون نباشد.

#سالروزشهادت: ۱۳۹۳/۱۲/۹
#سالروزولادت: ۱۳۶۰/۱۱/۱۹
#محل‌شهادت:تل قرین

#مزارشهید:گلزارشهدای لنگرود گیلان

#شهید_مدافع_حرم #فرهادخوشه_بر

🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
🕊🍂🍂🕊

#همسرشهید
اخلاق و ایمان در زندگی خیلی برای من مهم بود. مهم‌ترین نکته نیز نوع بینش و برخورد و گفتار صادقانه وی بود که باعث شد من «حامد» را قبول کنم، ملاک‌های ظاهری و دنیایی اهمیت چندانی برای من نداشت. «حامد» همه معیار‌هایی که یک مرد در زندگی باید داشته باشد را داشت، مهربانی و کمک به دیگران در زندگی «حامد» از جایگاه خاصی برخوردار بود.🌷

#شهیدمدافع_حرم #حامدبافنده

🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
#خواب_صادقانه 
#همسرشهید

🌷پنج شنبه ها به زیارت قبور شهدا می رفتیم.
یک روز صبح از خواب بیدار شد و گفت : دیشب خواب دیدم به زیارت شهدا رفته ام.صدای گریه😭 یک نفر را شنیدم . صدا زدم و پرسیدم که  چه کسی دارد گریه می کند؟ در جواب گفت: من #محمد_احمدی هستم (شماره مزارش را هم گفت)  به من گفت از خانواده ام حلالیت بطلب و به مادرم بگو من را حلال کند .من در دوران کودکیم خیلی شیطنت کرده ام ...😔 
 
همان روز به گلزار شهدا رفتیم تا از صحت خواب مطمئن شویم . به همان آدرسی که گفته بود رفتیم . کاملا درست بود.👌
به علت مشغله ای و ماموریتی که داشت نتوانست به خانواده شهید سر بزند ولی به من سفارش کرد که حتما به دیدار خانواده بروم و حلالیت بطلبم.🌸
آدرس خانواده شهید را پیدا کردم و پیغام شهید را به آنها دادم. گفتند مادرش به علت بیماری که دارد سه سال است به گلزار شهدا نرفته است.😔
شاید  دلیلش این بوده است ..... 

#شهیدمدافع_حرم
#شهید #علی_جوکار
#سالروزشهادت ۱۶ بهمن ماه
#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ


🌑 http://telegram.me/Iran_Iran
#خواب_صادقانه 
#همسرشهید

🌷پنج شنبه ها به زیارت قبور شهدا می رفتیم.
یک روز صبح از خواب بیدار شد و گفت : دیشب خواب دیدم به زیارت شهدا رفته ام.صدای گریه😭 یک نفر را شنیدم . صدا زدم و پرسیدم که  چه کسی دارد گریه می کند؟ در جواب گفت: من #محمد_احمدی هستم (شماره مزارش را هم گفت)  به من گفت از خانواده ام حلالیت بطلب و به مادرم بگو من را حلال کند .من در دوران کودکیم خیلی شیطنت کرده ام ...😔 
 
همان روز به گلزار شهدا رفتیم تا از صحت خواب مطمئن شویم . به همان آدرسی که گفته بود رفتیم . کاملا درست بود.👌
به علت مشغله ای و ماموریتی که داشت نتوانست به خانواده شهید سر بزند ولی به من سفارش کرد که حتما به دیدار خانواده بروم و حلالیت بطلبم.🌸
آدرس خانواده شهید را پیدا کردم و پیغام شهید را به آنها دادم. گفتند مادرش به علت بیماری که دارد سه سال است به گلزار شهدا نرفته است.😔
شاید  دلیلش این بوده است ..... 

#شهیدمدافع_حرم
#شهید #علی_جوکار

#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ


🌑 http://telegram.me/Iran_Iran
#اذن_شهادت_ازحضرت_زهرا_س

🌸شهید برونسی یک بار خیلی دیر از منطقه به خانه آمد، شب همه خوابیده بودیم که متوجه شدم صدای شهید می‌آید، در خواب با کسی صحبت می‌کرد و می‌گفت، «یا زهرا(س)»، چند بار صدایشان کردم اما اصلاً متوجه نمی‌شدند، در حال و هوای خودشان بودند.وقتی توانستم بیدارشان کنم، ناراحت شد، به سمت اتاق دیگری رفت، من نیز پشت سرش رفتم، دیدم گوشه‌ای نشست، اسم حضرت فاطمه(س) را صدا می‌زد و از شدت گریه، شانه‌هایش می‌لرزد؛
آرام‌تر که شد، به من گفت: «چرا بیدارم کردی، داشتم اذن شهادتم را از بی بی فاطمه(س) می‌گرفتم».🌺

#همسرشهید

#شهید #عبدالحسین_برونسی

#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ



🌑 http://telegram.me/Iran_Iran
🕊🍂#دوستان_شهدا🍂🕊

#همسرشهید

ایشان روز خواستگاری خیلی ساکت بود و بیشتر من حرف می‌زدم. آقا مهدی فقط گاهی می‌گفت من هم با این حرف موافق هستم! اما بیشتر تأکیدش روی مسئله حجاب بود و می‌گفت دوست ندارم کسی که به عنوان شریک زندگی قرار می‌دهم، شلوار جین و کفش سفید پایش کند و روی اینطور مسائل خیلی حساس بود.

وقتی دیدیم در خیلی از مسائل طرز فکر مشترکی داریم، مانعی برای این وصلت ندیدیم و کمی بعد همسر و همراه هم شدیم.

#شهیدمدافع_حرم #مهدی_اسحاقیان



🌑 http://telegram.me/Iran_Iran
به روایت #همسرشهید

🔰اردیبهشت بود که آمد. شب #لیلۀ‌الرغائب. شبی که آرزوی دیدن مرتضی برایم مستجاب شد😍. همه فامیل و دوست و آشنا رفتیم فرودگاه🛬 استقبالش. تمام یک ماهی که بود، روز و شب مهمان داشتیم.‌ همه می‌آمدند ببینند #سوریه چه خبر است.

🔰وقتی از آزادی #نبل_والزهرا می‌گفت به وضوح برق شادی توی چشم‌هایش😃 دیده می‌شد. چقدر ذوق می‌کرد وقتی می‌گفت: «مردم از خوشحالی و به نشانه تشکر، روی سر بچه‌های ما #برنج خشک می‌ریختند😅

🔰کوچک‌ترین اتفاقی کم‌صبرش می‌کرد؛ #عملیات می‌شد، فلان نیرویش شهید🌷 می‌شد، فلان منطقه #سقوط می‌کرد. مرتضی دیگر دلش با ما نبود🚫. هربار که می‌آمد، خستگی را به وضوح روی شانه‌هایش #حس می‌کردم.

🔰بین خواب و بیداری حس کردم #مرتضی روی تپه‌ای ایستاده. داشت از سرما❄️ می‌لرزید و دندان‌هایش به هم می‌خورد😖. سرما به جان من هم افتاد. آن‌قدر سردم شده بود که از خواب پریدم🗯. بلافاصله به مرتضی پیام📲 دادم. به همان اسمی که توی گوشی‌ام برایش انتخاب کرده بودم: #نورچشمم. جواب نداد.

🔰دلم طاقت نیاورد💔، زنگ زدم ‌ولی باز هم جواب نداد😥. دیگر خوابم نمی‌برد. جدای از سرما، #نگرانی هم بی‌خوابم کرده بود. دم اذان صبح بود که تماس☎️ گرفت. بی ‌سلام و احوال‌پرسی گفتم: «مرتضی! چرا این‌قدر لباس کم پوشیدی که #سردت بشه؟ نمی‌گی سرما می‌خوری؟»

🔰 مهربان جواب داد: «چی کار کنم #مریم‌جان، عملیات بود. همین یک‌دست لباس #نظامی‌ام تمیز بود که پوشیدم🙂.» فهمیدم واقعا سردش بوده. مثل همیشه،قبل ازعملیات #غسل_شهادت کرده بود و با همان یک‌دست لباس 👕سردش شده بود.

#شهید #مرتضی_عطایی
#شهید_عرفه
#فرمانده_ایرانی_تیپ_فاطمیون



🌕 http://telegram.me/Iran_Iran
#خاطرات_شهید

💠اقا روح الله همیشه به دخترمون تاکید میکرد که مواظب باشه هیچ
وقت تار مویی ازش مقابل نامحرم
پیدا نباشه...

همیشه تو خرید لباس برای دخترمون
وسواس زیادی بخرج میداد که مناسب
باشه و بدن نما نباشه...

من بهشون میگفتم دخترمون که
دوسالش نشده بذار یه لباس دخترونه
بدون آستین بگیریم،میگفت نه من
نمیخوام چشم نامحرم از الان به
دخترم بیفته حتی اگه دوسالش باشه.


#شهید #روح_الله_کافی_زاده🌷
#شهید_مدافع_حرم
راوی #همسرشهید




🌕 http://telegram.me/Iran_Iran
ڪانال مدافعان حـرم
Photo
به روایت #همسرشهید

🔰اردیبهشت بود که آمد. شب #لیلۀ‌الرغائب. شبی که آرزوی دیدن مرتضی برایم مستجاب شد😍. همه فامیل و دوست و آشنا رفتیم فرودگاه🛬 استقبالش. تمام یک ماهی که بود، روز و شب مهمان داشتیم.‌ همه می‌آمدند ببینند #سوریه چه خبر است.

🔰وقتی از آزادی #نبل_والزهرا می‌گفت به وضوح برق شادی توی چشم‌هایش😃 دیده می‌شد. چقدر ذوق می‌کرد وقتی می‌گفت: «مردم از خوشحالی و به نشانه تشکر، روی سر بچه‌های ما #برنج خشک می‌ریختند😅

🔰کوچک‌ترین اتفاقی کم‌صبرش می‌کرد؛ #عملیات می‌شد، فلان نیرویش شهید🌷 می‌شد، فلان منطقه #سقوط می‌کرد. مرتضی دیگر دلش با ما نبود🚫. هربار که می‌آمد، خستگی را به وضوح روی شانه‌هایش #حس می‌کردم.

🔰بین خواب و بیداری حس کردم #مرتضی روی تپه‌ای ایستاده. داشت از سرما❄️ می‌لرزید و دندان‌هایش به هم می‌خورد😖. سرما به جان من هم افتاد. آن‌قدر سردم شده بود که از خواب پریدم🗯. بلافاصله به مرتضی پیام📲 دادم. به همان اسمی که توی گوشی‌ام برایش انتخاب کرده بودم: #نورچشمم. جواب نداد.

🔰دلم طاقت نیاورد💔، زنگ زدم ‌ولی باز هم جواب نداد😥. دیگر خوابم نمی‌برد. جدای از سرما، #نگرانی هم بی‌خوابم کرده بود. دم اذان صبح بود که تماس☎️ گرفت. بی ‌سلام و احوال‌پرسی گفتم: «مرتضی! چرا این‌قدر لباس کم پوشیدی که #سردت بشه؟ نمی‌گی سرما می‌خوری؟»

🔰 مهربان جواب داد: «چی کار کنم #مریم‌جان، عملیات بود. همین یک‌دست لباس #نظامی‌ام تمیز بود که پوشیدم🙂.» فهمیدم واقعا سردش بوده. مثل همیشه،قبل ازعملیات #غسل_شهادت کرده بود و با همان یک‌دست لباس 👕سردش شده بود.

#شهید #مرتضی_عطایی
#شهید_عرفه
#فرمانده_ایرانی_تیپ_فاطمیون



🌕 @Iran_Iran
وقتی خدا محمدامین رو بهمون داد
یک کبوتر بردیم مشهد و آزاد کردیم
نیت کرده بود هر زمان از اون به بعد بره مشهد یه کبوتر ببره و تو صحن آزاد کُنه
بعد از دو سال از اون زمان . از سوریه زنگ زد و گفت وقتی اومدم میخوایم بریم مشهد
اما....
دیگه برنگشت...
زائر همیشگیِ آقا...
#همسرشهید
شهید #علیرضا_بریری



🌕 @Iran_Iran
جاده های زندگیم
فقط سمت توست
آنهم لحظه ایی که
صبح بخیرهایت را برای من
زمزمه می کردی....
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#شهید #البرز
#همسرشهید
#شهید_مدافع_حاج #مهدی_عسگری

🌹 کانال مدافعان حرم🌹
@Iran_Iran
امروز 20 آبانه.
مبارک ترین روز در طول سال برای من.🌹

مدتهاست که نگران امروز بودم؛ که چطور باید بگذره.😔
اونم بدون شما، «آقا رضا».

ولی من امروز تو راهم، «راه بهشت».
ممنونم بابت زیباترین و با ارزشترین هدیه.

🌸ساگرد عقدمون رو بهت تبریک میگم، عزیز🌸

#همسرشهید
#سید_رضا_طاهر

⚡️ کانال مدافعان حرم ⚡️
@Iran_Iran