ایران ما آریانا ایران بزرگ و کهن شاهنامه @IranArianaShahnameh

#بخشید
Канал
Логотип телеграм канала ایران ما آریانا ایران بزرگ و کهن شاهنامه	@IranArianaShahnameh
@IranArianaShahnamehПродвигать
2,11 тыс.
подписчиков
8,43 тыс.
фото
8,93 тыс.
видео
4,72 тыс.
ссылок
https://telegram.me/IranArianaShahnameh به مجله‌ی خبری تاریخی اجتماعی فرهنگی سینمایی خوش آمدید همیشه بخند،حتی در بدترین هنگامه ها،چراکه خنده بهترین و بدترین انتقام از این روزگار نیرنگ باز است @ArashMaad (آرش ماد اندیمشکی مغان)
Forwarded from اتچ بات
#اقتدار
این اقتدار است که پس از چندماه هنوز مردم #کرمانشاه در چادر به سر میبرند
خدا خواست که کشوری به ما یورش نیاورده و جنگی نشده وگرنه چه غوغایی میکرد این #اقتدار🗣️🗣️
@IranArianaShahnameh
این #اقتدار است که در #آسیا تیم های #عربستانی و #اماراتی باید در #قطر بازی کنند ولی با تیم های #ایرانی در کشوری دیگر بازی میکنند زیرا خواست آنها اینگونه است و موجودات بی ارزش هم هرسال جایزه ی چشم قربان گفتن‌خویش را از ارباب میگیرند و لبخند زنان لال میمانند.

درست یاد #فتحعلی خان #قجر افتادم میگفت:
روس را فلان کنم بهمان کنم،
ملیجکان دربار میگفتن:نه نه،وای وای بَدا به حال #روس،ببخش،رحم کنید،
گفت:باشه دو سوم ایران رو #بخشید

چه کسی گفت: #قجر رفت و تباه شد
امروز بدتر ز قجر بر ما آمد و بنا شد

نوشتاری از (آرش ماد اندیمشکی مغان)
@IranArianaShahnameh
همه ی داستان این بود👇
گويند در #جنگ_دوم روس و #ايران سپاه روس پس از آمدن به تبريز میخواست به سمت ميانه برود،حکومت ايران خود را در برابر كار پایان یافته ای ديد و ناچار شد خواسته های دولت روس را بپذيرد.
فتحعلی شاه برای پایان جنگ و تصميم دولت در بستن پيمان آشتی،سلاحی خبر كرد.
زودتر به جمعی از خاصان دستوراتی راجع به اينكه برای هر جمله ای از فرمايشات شاه چه بگویند نیز داده شده بود و همگی نقش خود را روان كرده بودند.

شاه بر تخت نشست و دولتيان سرفرود آوردند.
شاه به مخاطب سلام،خطاب كرد و فرمود:
اگر ما امر دهيم كه ايلات جنوب با ايلات شمال همراهی كنند و يكمرتبه بر روس منحوس #بتازند و دمار از روزگار اين قوم بی ايمان برآورند چه پيش خواهد آمد؟
مخاطب سلام كه در اين كمدی نقش خود را خوب حفظ كرده بود تعظيم سجده مانندی كرد
و گفت:«بدا به حال روس!!بدا به حال روس!!»
شاه دوباره پرسيد:«اگر فرمان قضا جريان شرف صدور يابد كه قشون خراسان با قشون آذربايجان يكی شود و تواما بر اين گروه بی دين حمله كنند چطور؟»
جواب عرض كرد:«#بدا به حال روس!بدا به حال روس!!»
اعليحضرت پرسش را تكرار كردند و فرمودند:«اگر توپچی های خمسه را هم به كمك #توپچی های مراغه بفرستيم و امر دهيم كه با توپ های خود تمام دار و ديار اين كفار را با خاك يكسان كنند چه خواهد شد؟»
باز جواب:«بدا به حال روس!بدا به حال روس!»
تكرار شد و خلاصه چندين فقره از اين قماش اگرهای ديگر كه تماما به جواب يكنواخت بدا به حال روس مكرر تاييد می شد رد و بدل شد.
شاه تا اين وقت روی تخت نشسته پشت خود را به دو عدد متكای مرواريد دوز داده بود.
در اين موقع دريای غضب ملوكانه به جوش آمد و روی دوكنده زانو بلند شد شمشير خود را كه به كمر بسته بود به قدر يك وجبی از غلاف بيرون كشيد و اين دو شعر را كه البته زاده افكار خودش بود به طور حماسه با صدای بلند خواند:
كشم شمشير مينايی،كه شير از بيشه بگريزد
زنم بر فرق پاسكوويچ،كه دود از پطر برخيزد
مخاطب سلام با دو نفر كه در يمين و يسارش رو به روی او ايستاده بودند خود را به پايه عرش سايه تخت قبله عالم رساندند و به خاك افتادند و گفتند:«قربان مكش،مكش كه عالم زير و رو خواهد شد.»
شاه پس از لمحه ای سكوت گفت:«حالا كه اينطور صلاح می دانيد ما هم دستور می دهيم با اين قوم بی دين كار به مسالمت ختم كنند.»
شرح زندگانی من ،عبدالله مستوفی
@IranArianaShahnameh