▪️ چه كسانى قرآن را نوشته
و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_بيست_و_دوم#سیره_ابن_هشام در داستانی در منازعه محمد با یهودیان یثرب، به حروف مقطعه اشاره اي میکند. داستان چنین نقل میشود:
و دیگر حکایت آن است که چون «الف لام میم، ذلک الکتاب» فرو آمد، سید روزي آن را میخواند
و برادر حیی ابن اخطب- ابو یاسر ابن اخطب- میگذشت
و قرآن خواندن سید بشنید. چون باز پیش برادر آمد به جماعت یهود، گفت: «اي قوم یهود، من شنیدم که محمد الف لام میم میخواند»
ایشان برخاستند
و به حضرت سید آمدند
و گفتند: «یا محمد، میگویند که تو الف لام میم میخواندي در قرآن.»
سید گفت: «بلی»
حُیی ابن اَخطب گفت: «الف یکی باشد
و لام سی
و میم چهل. جمله هفتاد
و یکی باشد.»
پس روي باز قوم خود کرد
و گفت: «اي قوم یهود، من حساب کردم
و مدت ملک محمد هفتاد
و یک سال باشد. شما را رغبت می افتد که به دین وی درشوید که مدت بقاي آن هفتاد
و یکسال خواهد بودن؟»
و دیگر روي سوي سید کرد
و گفت: «اي محمد، هیچ از حروف دیگر بر تو آمده است از قرآن؟»
سید گفت: "بلی"
حیی ابن اخطب گفت: «آن چیست؟»
سید گفت: «الف لام میم صاد.»
حیی ابن اخطب گفت: «این درازتر است». بعد از آن، جمله به حساب در آورد
و گفت: «الف یکی باشد
و لام سی
و میم چهل
و صاد نود. این جمله، صد
و شصت
و یک باشد.»
و دیگر گفت: «اي محمد، هیچ دیگر از حروف بر تو فرو آمده است در قرآن؟»
گفت: «بلی»
گفت: «چیست؟»
حیی گفت: «این درازتر است»
و این نیز جمله به حساب آورد؛
و گفت: «الف یکی
و لام سی
و را دویست. این جمله دویست
و سی
و یک باشد.»
و دیگر پرسید که «هیچ دیگر از این حروف به تو فرو آمده است در قرآن؟»
سید گفت: «بلی»
گفت: «الف لام میم را.»
گفت: «این درازتر است از آنها»
و جمله به حساب آورد.
و گفت: «الف یکی
و لام سی
و میم چهل
و را دویست.این جمله دویست
و هفتاد
و یکی باشد.»
آنگاه گفت: "اي محمد، کار بر تو معما
و ملبس بکرده اند
و معین
و پیدا نکرده اند که بقا
و ملکن امت تو چند خواهد بودن."
آنگاه،ابو یاسر- برادر حیی ابن اخطب- گفت: «اي یهود،دور نیست که مجموع این جمله مدت بقا
و ملک محمد
و امت وي است.» آنگاه،حساب از سر باز گرفت
و گفت: «هفتاد
و یک
و صد
و شصت
و یک
و دویست
و سی
و یک
و دویست
و هفتاد
و یک این جمله هفتصد
و سی
و چهار سال باشد
و این جمله بقاي دین محمد خواهد بودن.»
و دیگر آن بود که رافع ابن حریمله گفت: «یا محمد،اگر تو رسول خدایی
و میخواهی که ما متابعت تو کنیم،پس تو خداي را بگوي تا با ما سخن گوید
و ما سخن وي بشنویم
و آن وقت به تو ایمان آوریم!»
و چون آیت فرو آمد
و قبله از بیت المقدس با کعبه افتاد، علماي یهود به خبث پیش سید آمدند
و گفتند: «اي محمد، تو دعوتی میکنی که ملت من
و ملت ابراهیم هر دو یکی است. پس چرا قبله از شام با کعبه افکندي؟ اگر میخواهی که ما به دین تو در آییم
و متابعت تو کنیم، قبله همچنان که بود، باز جانب شام افکن.
ادامه دارد...
https://t.center/Iamkheradgera