مطالعات بازاریابی
ساده ترین روش تنظیم
#برنامه_ارتباطات_بازاریابی_یکپارچه#IMC مقدمه :
در سالهای اخیر ارتباطات بازاریابی یکپارچه (IMC) به سبب پرهیز از پیچیدگی ، شفافیت و سادگی ، به راهبردی محبوب برای مدیران فروش و متخصصان بازاریابی تبدیل شده است و در مفهوم کلی شامل تمام فعالیتهای بازاریابی می شود که به کسبوکارها کمک می کند تا آنچه را که برند میخواهد بیان کند.
🚰مفهوم IMC
ارتباطات بازاریابی یکپارچه (IMC) شامل همه فعالیت های بازاریابی است که برای انتقال پیام های واضح، منسجم، متقاعدکننده و شفاف به مشتریان هدف است.
ارتباطات بازاریابی یکپارچه دقیقاً چیست؟
شاید ساده ترین تعریف این است؛ همه زندگی و برند سازمان ! درواقع تلاش برای اطلاع رسانی و متقاعد کردن مخاطبان، تبدیل مخاطب به مصرف کننده و یادآوری نام تجاری سازمان و محصولات آن برای مصرف کنندگان تا مرز وفاداری کامل.
بسیاری از بازاریابان دامنه ارتباطات بازاریابی را بسیار محدود و معطوف به تبلیغات تعریف می کنند. ارتباطات بازاریابی در واقع فراتر از تبلیغات است و شامل تمام نقاط تماس سازمان با مشتری بالقوه و بالفعل می شود. برای این کار لازم است تمامی ابزارها از جمله روابط عمومی، تبلیغات رویدادها، حمایت های مالی، تبلیغات فروش، بازاریابی دیجیتال، بازاریابی تماسی و غیره در اختیار باشد. چیزی شبیه ترکیبی از ارتباطات رابط کاربری ، تجربه کاربری و تجربه مشتری که داشتن رویکردی نظام مند را مبدل به یک ضرورت می کند . هرچقدر برنامه ریزی ارتباطات بازاریابی یکپارچه دقیق تر باشد ، رسیدن به اهداف محتمل تر خواهد بود .
قبل از اینکه هر روشی را به شما پیشنهاد بدهم باید این ترکیب را به اجزایش تجزیه کنم.
📡ارتباطات : بله بسیار معلوم است مجموع همه رابطه هایی که در مثلث سازمان ، محصول و مخاطب وجود دارد. این رابطه ها از خویشاوندان نسبی درون سازمانی یعنی مثلث توسعه گران محصول ، فروشندگان محصول و پشتیبانان محصول در یک سو آغاز و در سوی دیگر به مخاطبانی که قرار است مشتری و درنهایت در فرآیند وفادار سازی به خویشاوندی سببی مبدل شوند، ختم خواهد شد. به همین دلیل است که اگر محصول را محور این برنامه بدانیم ترکیب تمامی نقاط تماس در محیط محصول یعنی برنامه ریزی محتوایی برای رابط کاربری ، تجربه کاربری و تجربه مشتری اساس برنامه ریزی برای ارتباطات بازاریابی یکپارچه است.
💣بازاریابی : من از بازاریابی سراغ آمیخته ها می روم که برای همه ملموس تر بوده و به همان 4p اکتفا می کنم چراکه درک موضوع را بسیار ساده تر خواهد کرد ؛ محصول ، قیمت محصول ، مکان ارائه محصول ، مشوق های محصول
🖇حالا اگر این دو مفهوم را در یک رابطه ماتریسی قرار دهید، می بینید که دقیقا چه اتفاقی می افتد؛ برنامه ریزی برای خود محصول ، قیمت محصول ( نه قیمت گذاری بلکه ارتباط مبتنی بر قیمت ) مکان ارائه محصول و مشوق هایی که افراد را برای خرید محصول از روی نیازمندی ، علاقه یا نوع قیمت گذاری محصول به محل ارائه محصول می کشاند .
✂️یکپارچه : خب یکپارچگی صفتی است برای دو وجه دیگر، یعنی اینکه هم لازم است فرآیند بازاریابی یکپارچه باشد و هم ارتباطات یکپارچه باشد . به معنای ساده تر بازهم در یک رابطه دو به دو ارتباطات در تمامی نقاط تماس مبتنی بر فرآیند بازاریابی یکپارچه باشد. ساده تر اینکه سازمان شما با موضوع یک محصول در تمام نقاط تماس ها یک حرف را بزند. بله این یعنی شما باید
اول پیامی داشته باشید ( حرفی برای گفتن ) و دوم فقط یک پیام برای گفتن داشته باشید. و سوم همه جا همان یک حرف را بزنید . مثال ساده ماجرا این است : توسعه دهندگان در تبلیغات محصول ادعایی نکنند که فروشندگان قبول نداشته باشند و پشتیبانی کنندگان در صورت طرح سوال نتوانند جواب بدهند .
و این یعنی برنامه ارتباطات بازاریابی یکپارچه ، برنامه ای برای تمام خویشاوندان سببی و نسبی سازمان است و نه صرفا برنامه ای برای واحد بازاریابی یا تبلیغات !
سوال این است که چگونه می توان ارتباطات بازاریابی یکپارچه را به طور کامل برنامه ریزی کرد؟
#درس_گفتار_اول_IMCا.پولادزاده
ادامه دارد ...
@IRRhetorica