✍️ شاعر به شیرینی واژگان سحرآمیزش است. مشیری سرشار از عشق است. وقتی شعرهایش را میخواند، گویی در جهانی دیگر سیر میکند، بر فراز تمام زندگی، بر فراز همه تلخیها و شیرینیهای دنیایی که او دوست داشت تنها شیرین باشد. در دوردست، کوههای سبز را میدید و ابرهای ِنرم ِپرباران و چشمههای جوشان و نهرهای روان را. زندگی را سخت نمیگرفت، واژگانش، بذرهایی شاداب بودند: زمینی بارانی بر سرزمینی که دوستش داشت و شکوفههایی که روزی، در نازمان با همان عشق سر کشیدند.