سیما بینا ست که میخواند! پس از انقلاب اسلامی زنان برای آوازخوانی با موانع قانونی و شرعی مواجه شدند و سیما بینا نتوانست آوازهای محلیای را که از سراسر ایران جمعآوری کرده بود اجرا کند. سیما بینا میگوید که این یک افسوس و حسرت است: «این یک افسوس و حسرت است. برای این که این موسیقی را که من جمع آوری کردهام متعلق به مردم است. مثل امانتی است که در اختیار من قرار گرفته است. دلم می خواهد که اینها را به مردم ارائه بدهم. شهر به شهر بروم و این موسیقی را که از خودشان یاد گرفتهام، یک بار هم برایشان بخوانم. ...»
سیما بینا، چهاردهم دیماه ۱۳۲۳ در خوسف بیرجند به دنیا آمد. پدرش احمد بینا یکی از اهالی هنردوست خراسان (بیرجند) و مادرش پوراندخت ایراننژاد زنی فرهیخته از اهالی کرمان بود. او یکی از نخستین زنان ایران است که با تلاش فراوان و خستگیناپذیر در احیای موسیقی نواحی کوشیده است.
- اگر برای سقوط فرهنگی بزرگ در ایران، چه در در حوزهی موسیقی و سینما و چه در عرصههای دیگر به دنبال دلیل میگردید، این سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی را بشنوید.
خوشا آنان که با عزت ز گیتی بساط خویش برچیدند و رفتند ز کالاهای این آشفته بازار محبت را پسندیدند و رفتند خوشا آنان که در میزان وجدان حساب خویش سنجیدند و رفتند نگردیدند هرگز گرد باطل حقیقت را پسندیدند و رفتند....
کاروان دیکتاتور میگذرد، دندانهای خیابانها از ترس چفت میشوند اگر گُل این است، شلاق چگونه است؟ اگر وطن این است، اسارتگاه چگونه است؟ سالهاست آبِ دهانم را قورت ندادهام که مطمئن شوم آنچه مینوشم گل و لای نیست آنها پسِ گردنِ وطنمان میزنند و ما تماشا میکنیم آنها لجن بر لباسهایمان میپاشند و ما تماشا میکنیم آنها ما را از سیبیلهایمان کشانکشان به راهپیماییها و صلابهها میبرند، و ما تماشا میکنیم...