#علیه_فراموشی⭕️بیست و دوم اردیبهشت، زادروز مریم میرزاخانی
🔺مریم میرزاخانی در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۵۶ در تهران به دنیا آمد. پدرش احمد میرزاخانی مهندس برق بود.مریم میرزاخانی در سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ (سال سوم و چهارم دبیرستان) از دبیرستان فرزانگان تهران موفق به کسب مدال طلای المپیاد ریاضی کشوری شد.
در سال ۱۹۹۴ در المپیاد جهانی ریاضی هنگکنگ با امتیاز ۴۱ از ۴۲ مدال طلای جهانی گرفت.
سال بعد، در المپیاد جهانی ریاضی کانادا، مدال طلای جهانی را به دست آورد و اولین دانشآموز ایرانی بود که نمره کامل گرفت.
➖او اولین دختر ایرانی بود که در المپیاد ریاضی طلا گرفت و اولین کسی بود که دو سال مدال طلا گرفت.
🔺با دیدن مریم میرزاخانی یاد سیاوش در شاهنامه می افتم. فرزندان لایق و توانا که قدر تواناییهایشان را نمیدانند و میروند.
سیاوش هر چه کرد، نتوانست در ایران بماند. کاووس؛ پدرش(حکومت) بلایی نبود که سرش نیاورد. سیاوش در شاهنامه نماد جوان کاردان ایرانی است که پدران قدرش را نمیدانند. آنقدر آزارشان میدهند و نادیدهشان میگیرند تا فرزندان خانهی بیگانه را بر خانهی پدری ترجیح میدهند و میروند.
در شاهنامه میخوانیم که سیاوش مانند مریم میرزاخانی در سرزمینِ بیگانه چه کارنامهی درخشانی دارد ( هر کدام از ما سر بچرخانیم دوروبرمان نمونههای بسیار از این جوانان نخبه و کارآ داریم که دریغا که رفتهاند.).
تصور کنید اگر مریم در ایران مانده بود، اگر خودش را میکشت شااااااید اکنون در دانشگاهی که جمیله علمالهدا ریاستش را به عهده دارد، به عنوان یک استادیار مشغول به تدریس میشد و این جمیله بود که تعیین میکرد مریم چه رتبهای در استادی داشته باشد!
سیاوش در سرزمین بیگانه شهری با معماری شگفتی میسازد با نام سیاوشگرد که نماد استعداد جوان ایرانی است که در خدمتِ سرزمین بیگانه است.
شاهنامه کهنالگوی جمعی ماست. هیچ داستانی را نمیتوان یافت که ما به ساعتِ اکنون، زیست نشود. آخرین نامه ی سیاوش به پدرش شرحی طولانی از کارهای خودش در مقابل بیمهری پدر است. هنگام ترک ایران، سیاوش از هر شهری که میگذشت از اسب به زیر میآمد و مشتی خاک ایران را برمیداشت. به نظر من سیاوش اولین جوانِ مهاجر ایرانی در شاهنامه است.
حکومت هم در کهنالگوها به نوعی پدر است. رشد و شکوفایی در جامعه وقتی نصیب همگان میشود که پدران اجازه دهند، فرزندان آنها را قد بکشند نه اینکه جوانی را خوراک پیریشان کنند.
آخرین حرف سیاوش به پدر: زشادی مبادا دل تو رها / شدم من زغم در دمِ اژدها
و این یعنی تا بیخردیِ امثالِ حاکمانی چون کاووس براندازی نشود، ایرانزمین جایگاه درستی برای بالیدن نخواهد بود.
مریم میرزاخانی نام دخترش را گذاشته آناهیتا.
آناهیتا؛ ایزدبانوی بسیار قدرتمند ایرانی-آریایی است. این ایزدبانو هدایتگر و نگهبان تمام آبهای جهان است و به خاطر قدرت و سزاواریاش، نگهبانی از فره ایزدی هم به او سپرده شده. به نوری که در صدایش میدرخشد، نگاه کنید. این همان فره ایزدی ایرانزمین است. این آواز به حنجرهی ایران عزیزمان برمیگردد. خواهیم دید.
#مریم_میرزاخانی #سیاوش@Hamgerayiiraniyan