✍️ زنبودن خود معجزه است: به حیات آمدن از زنی دیگر و حیاتبخشیدن به انسانی دیگر و زیستن و جهان با همه موجوداتش، کلید واژگان ِزندگانی. مهلقا ملاح، دغدغه گلها و درختان را داشت، جنگلها و کوهها و آسمان آبی را، شور ِرودخانههای پرتلاطم و دریای آرام را. سرانجام نیز، پیوند میان این دو موقعیت در زندگانی بود که به او امیدی برای زیستن داد: زنانگی و محیط زیست. در کنار جنگلی آرام، جانوران در سکوت، کنار برکهای آب میخورند و چشمان نگران مهلقا، امید دارند هنوز این طبیعت را نجات دهند.