دستان گرم
آفتاب باشد
زیبایی در دقیقه های قاب شده میان صورت آینه
بی خبر
از همه جا
بنشیند رو به روی لحظه هایت
عشق کمی آن ورتر توی چشماند می تابد
زندگی به ساعت لبخند
سلام می دهد
من کنار صبح دوست داشتنت
دلم را
چاشنی نفس های بکر زمین می کنم
دست آسمان را به آبی نگاهم بند می زنم
تا تار و پود ثانیه های نخ نما شده
در میان سایه ی کمرنگ خوشبختی
گره
از کار دنیا
وا کند....
#زينب_سادات_حسينی(ترنّم)
#سلام_صبحتون_روشن_از_لبخندزیبای_آفتابروزگارت به عشق هم قبیله ی من
❤️