دربارهی آشتی:
وقتی به شخصیتهای دینی و فلسفی که عمیقا از ایشان متاثرم نگاه میکنم، دغدغهای را در خودم تشخیص میدهم که همواره از سالیان دور در من وجود داشته است. دغدغه آشتی. حقیقت برای من نه امری در چنگ گروهی خاص است که کل حزب بما لدیهم فرحون. بلکه در ارتباط و اینترسابجکتیویتی است که میتوان به افق حقیقت نزدیک شد. بنابراین، گفتگو، یکی از جدیترین بزنگاههایی است که به آن معتقدم و نسبت به آن، امیدوار. از این رو از بین شخصیتهای دینی، امام موسی صدر و از بین فیلسوفان، هگل، برای من همواره جایگاه خاصی داشتهاند. هگل با طرح جایگاهی که برای «دیگری» دارد، او را در جایگاهی برابر و کامل کننده هویت شناختی و حتی وجودی انسانی میداند. اما به تازگی متوجه شده ام با هگل راه به جایی نخواهیم برد. هگل با شقاقی که بین سوژه و ابژه دارد و با تعریفش از مطلق به مثابه سوژه، همچنان در تفکر سوبژکتیو خود مانده است. شاید برای این دغدغه، باید روی «دازاین» و گشودگیاش به روی عالم حساب کرد.
امام موسی صدر: همۀ ادیان به همگرایی و گفتگو فرمان دادهاند و انسان باید در همگرایی دایمی با دیگران باشد.
دازاین: کلمهای آلمانی مرکب از دو واژه Da به معنی آنجا و sein به معنی بودن و دازاین یعنی «آنجا بودن» و هایدگر این تعبیر را برای انسان به کار میبرد. انسان به مثابه دازاین. به مثابه «آنجا بودن»
#گفتگو#هگل#امام_موسی_صدر#هایدگر#دازاین#Dasein@Fdparizi