سهش

#هابرماس
Канал
Логотип телеграм канала سهش
@FdpariziПродвигать
520
подписчиков
317
фото
55
видео
162
ссылки
فاطمه دلاوری پاریزی دانشجوی دکتری فلسفه غرب، دانشگاه تهران سهش، شاید طریق حقیقت است. سهش از ریشه سهستن به معنی نگریستن است، ترسیدن و ظاهر شدن... زیبایی‌شناسی ایدئالیسم آلمانی فلسفه فرهنگ، سیاست، اخلاق و... @fdparizi ادمین: @FatemehDelavari
والایش زدایی از روح و قدرت زدایی از فلسفه

پارادایم دکارتی متفکر منفرد solus-ipse به عنوان قالب درست و حتی قالب اجتناب ناپذیر تأمل در باب دانش و اخلاق بر اندیشه فلسفی دوره متقدم مدرن غلبه داشته است. خویشتن مداری روش شناختی که ملازم این نگرش بود همان قدر رویکرد کانت را در انتهای قرن‌هجدهم شکل می داد که رویکرد اسلاف تجربه گرا و عقل گرای او را در دو سده جلوتر از او مشخص میکرد. سوژه در برابر ابژه، عقل در برابر حس، خرد در برابر میل، ذهن در برابر جسم، خود در برابر دیگری و مانند این ها. در قرن نوزدهم این پارادایم دکارتی و سمت‌گیری های ذهن باورانه مرتبط با آن به طور پایه ای دستخوش معاوضه قرار گرفت.
در ابتدای قرن نوزده، هگل خصوصیات ذاتا تاریخی و اجتماعی ساختار آگاهی را نشان داد. مارکس از این هم جلوتر رفت و تاکید کرد که ذهن بنیاد طبیعت امور نیست بلکه طبیعت امور، بنیاد ذهن است؛ او بر این ‌نکته تاکید داشت که شعور انسانی در اساس متجسم و معطوف به عمل است و چنین استدلال کرد که صورت های آگاهی بازنمود صورتهای باز تولید اجتماعی در قالب کدها است. داروین با نشان دادن پیوند بین بقای نوع بشر و باقی طبیعت راه را برای درک نسبت بین هوش با تلاش برای بقا هموار کرد و مفهومی اساسا کارکردگرایانه از عقل به دست داد، نظیر آن چه در پراگماتیسم‌آمریکایی هویدا است. نیچه و فروید به افشای ناآگاهی در کنه آگاهی و نقش پیش ادراکی و غیر ادراکی در قلمرو ادراک پرداختند. فلسفه اصالت تاریخ تغییرپذیری مقولات تفکر و اصول کنش را به طور مشروح نشان داد. حاصل همه این ها به گفته 《هابرماس》عبارت بود از 《والایش زدایی از روح》و سرانجام 《قدرت زدایی از فلسفه》

از مقدمه مترجم انگلیسی کتاب نظریه کنش ارتباطی اثر یورگن هابرماس، ترجمه کمال پولادی، نشر مرکز

#هابرماس
#هگل
#مارکس
#سکولاریسم
@Fdparizi