کانون انتظار

#محبت
Канал
Логотип телеграм канала کانون انتظار
@Entezar_ikiuПродвигать
113
подписчиков
1,26 тыс.
фото
239
видео
396
ссылок
💠ارتباط با ادمین: @Z_taher17 @Erfanalamoutiyan 💠 کانون انتظار دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) @entezar_ikiu ▪️ صفحه کانون انتظار در اینستاگرام: https://www.instagram.com/entezar__ikiu/ ▪️
دلنشین ترین #محبت و #عشق بازی ...

💠 @entezar_ikiu 💠
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ #کاروان_عشق

#محبت_پدر

7

ابراهیم دوران دبستان را به مدرسه طالقانی در خیابان زیبا رفت. اخلاقی خاصی داشت. توی همان دوران دبستان نمازش ترک نمی شد.
یکبار هم در همان سالهای دبستان به دوستش گفته بود: بابای من آدم خیلی خوبیه. تا حالا چند بار امام زمان (عج) را توی خواب دیده.
وقتی هم که خیلی آرزوی زیارت کربلا داشته، حضرت عباس (ع) را در خواب دیده که به دیدنش آمده و با او حرف زده.
زمانی هم که سال آخر دبستان بود به دوستانش گفته بود: پدرم میگه، آقای خمینی که شاه، چند ساله تبعیدش کرده آدم خیلی خوبیه. حتی بابام میگه: همه باید به دستورات اون آقا عمل کنند. چون مثل دستورات امام زمانه (عج) می مونه.
دوستانش هم گفته بودند: ابراهیم دیگه این حرف ها رو نزن . آقای ناظم بفهمه اخراجت می کنه.
شاید برای دوستان ابراهیم شنیدن این حرف ها عجیب بود. ولی او به حرفهای پدر خیلی اعتقاد داشت.

#ادامه_دارد...



🍃 @entezar_ikiu
Forwarded from عکس نگار
#کاروان_عشق

#محبت_پدر

6

🎤 راوی : رضا هادی

در خانه ای کوچک و مستاجری در حوالی میدان خراسان تهران زندگی می کردیم.
اولین روزهای اردیبهشت سال ۱۳۳۶ بود. پدر چند روزی است که خیلی خوشحال است.
خدا در اولین روز این ماه، پسری به او عطا کرد. او دائماً از خدا تشکر می کرد.
هر چند حالا در خانه سه پسر و یک دختر هستیم، ولی پدر برای این پسر تازه متولد شده خیلی ذوق می کند.
البته حق هم دارد. پسر خیلی با نمکی است. اسم بچه را هم انتخاب کرد: «ابراهیم»
پدرمان نام پیامبری را بر او نهاد که مظهر صبر و قهرمان توکل و توحید بود. و این اسم واقعاً برازنده او بود.
بستگان و دوستان هر وقت او را می دیدند با تعجب میگفتند: حسین آقا، تو سه تا فرزند دیگه هم داری، چرا برای این پسر اینقدر خوشحالی می کنی؟!
پدر با آرامش خاصی جواب می داد: این پسر حالت عجیبی دارد! من مطمئن هستم که ابراهیم من، بنده خوب خدا می شود، این پسر نام من را هم زنده می کند!
راست می گفت. محبت پدرمان به ابراهیم، محبت عجیبی بود. هر چند بعد از او، خدا یک پسر و یک دختر دیگر به خانواده ما عطا کرد، اما از محبت پدرم به ابراهیم چیزی کم نشد.

#ادامه_دارد....



🍃 @entezar_ikiu
Forwarded from عکس نگار

🕑🕒🕔🕕🕖🕗🕘🕙🕚

#اهمیت_لحظه_شناسی
#بصیرت
#انتخابات
#انتخاب_درست_و_به_موقع
#شناخت_نیاز


#هوالعشق

💠#بصیرت:قدرت تشخیص به موقع حق از باطل💠

💠 قید «به موقع»🕗 در تعریف #بصیرت، قید مهمی است.

💠چون بسیاری مثل «سلیمان بن صرد» و یارانش که قیام «توابین» در کوفه را انجام دادند و همچنین « عبدالله بن حنظله ی غسیل الملائکه» و یارانش که قیام «حره» را در مدینه به راه انداختند، بالأخره حق را از باطل #تشخیص دادند و هر دو به همراه خیل عظیم یارانشان کشته شدند و به شهادت رسیدند، ولی وقتی حق را از باطل تشخیص دادند که #کار_از_کار_گذشته بود و امام حسین (ع) به شهادت رسیده بود.

💠 همان قدر که تشخیص حق از باطل مهم است، #به_موقع و به هنگام بودن این تشخیص نیز #اهمیت دارد.

💠امام خامنه ای : «کسانی از خواص، به #کربلا هم نرفتند. نتوانسـتند بروند؛ توفیق پیدا نکردند و البته، بعد مجبور شدند جزو توابین شوند. #چه_فایده؟!

💠وقتی امام حسین (ع) کشته شد؛ وقتی فرزند پیغمبر از دست رفت؛ وقتی فاجعه اتفاق افتاد؛ وقتی حرکت تاریخ به سمت #سراشیب آغاز شد، دیگر #چه_فایده؟!

💠در تاریخ،عده ی توابین، چند برابر عده ی شهدای کربلاست.

💠شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند ؛توابین نیز همه در یک روز کشته شدند.
💠 اما #اثری که توابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند، نیست. به خاطر اینکه در #وقت خود نیامدند.

⭕️ کار را در #لحظه ی خودانجام ندادند.
⭕️ #دیر #تصمیم گرفتند دیر تشخیص دادند.
⭕️لحظه را باید شناخت، نیاز را باید دانست.

💠 فرض بفرمائید کسانی
در کوفه دلهاشان پر از #ایمان به امام حسین (ع) بود، به اهل بیت #محبت هم داشتند، اما چند ماه #دیرتر وارد میدان شدند؛ همه شان هم به #شهادت رسیدند، پیش خدا هم #مأجورند؛ اما کاری که باید بکنند، آن کاری نبود که آنها کردند؛ #لحظه_را_نشناختند؛ عاشورا را نشناختند؛ در_زمان، آن کار را انجام ندادند.

💠اگر کاری که توابین در مدتی بعد از عاشورا انجام دادند، در هنگام ورود جناب مسلم به کوفه انجام میدادند، اوضاع عوض می شد؛ ممکن بود حوادث، جور دیگری حرکت بکند.

⭕️ #شناسائی_لحظه ها و #انجام_کار در_لحظه_ی_نیاز،خیلی چیز #مهمی است.

#راه_حسینی

🔹برگرفته از کتاب حداث الحسین(ع) هم نشینان اخروی امام حسین (ع)

🔹نوشته ی مهدی اصلانی

💠کانون انتظار دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)

@entezar_ikiu
Forwarded from عکس نگار
🌹🌹🌹🌹

🔷به او خیلی #وابسته بودم،اما او به هیچ کس و هیج چیز این دنیا وابسته نبود و به همین دلیل خیلی راحت #دل می کند و می رفت.

🔶اما دوستی و علاقه ی من به مصطفی به حدی رسیده بود که نبودن هرچیزی حتی نبودن بچه ها را می توانستم تحمل کنم،ولی دوری از او برایم غیرقابل تحمل بود.

🔷تمام وجودم مصطفی بود، ولی او برای ماندن نبود، نمی توانست بماند. زمانی هم که ایران بود، #دلش این جا نبود! اصلا این جا نبود.#گمشده اش را پیدا کرده بود.

🔶 از نوع رفتارش مطمئن بودم که روزی #شهید می شود. مصطفایی که سال ۸۶ با او ازدواج کردم با مصطفای سال ۹۴ خیلی فرق داشت. به خودش هم یک بار گفتم: «من خیلی استرس دارم.» جواب داد: «نگران نباش! بادمجان بم آفت ندارد.» ولی من مطمئن بودم که اتفاقی برای او میافتد.

🔷رفتارش خیلی عوض شده بود، در کار خانه زیاد #کمک می کرد، به بچه ها خیلی #محبت می کرد، از من به خاطر کار خانه🏡 زیاد تشکر می کرد. وقتی که می رفت، شب اول خیلی سخت بود. بعد هم کار من روز شماری 🕔 بود تا دوباره برگردد.

به نقل از همسرشهید❤️
برگرفته از کتاب یک بغل گل 🌹 سرخ

#خاطره_شهدا
#خاطره_شهید_مصطفی_صدرزاده_2

💠کانون انتظار دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)
🆔@entezar_ikiu