کانون انتظار

#دومین_حضور
Канал
Логотип телеграм канала کانون انتظار
@Entezar_ikiuПродвигать
113
подписчиков
1,26 тыс.
фото
239
видео
396
ссылок
💠ارتباط با ادمین: @Z_taher17 @Erfanalamoutiyan 💠 کانون انتظار دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) @entezar_ikiu ▪️ صفحه کانون انتظار در اینستاگرام: https://www.instagram.com/entezar__ikiu/ ▪️
Forwarded from عکس نگار
🕘 #کاروان_عشق

#دومین_حضور

80

امام صادق (ع) میفرماید: هر کار نیکی که بنده ای انجام میدهد در قرآن ثوابی برای آن مشخص است؛ مگر نماز شب !

زیرا آنقدر پر اهمیت است که خداوند ثواب آن را معلوم نکرده و فرموده : " پهلویشان از بسترها جدا می شود و هیچکس نمیداند به پاداش آنچه کرده اند چه چیزی برای آنها ذخیره کرده ام"

همان دوران کوتاه سرپل ذهاب، ابراهیم معمولاً یکی دو ساعت مانده به اذان صبح بیدار می شد و به قصد سر زدن به بچه ها از محل استراحت دور
می شد. اما من شک نداشتم که از بیداری سحر لذت میبرد و مشغول نماز شب میشود .

یکبار ابراهیم را دیدم. یک ساعت مانده به اذان صبح، به سختی ظرف آب تهیه کرد و برای غسل و نماز شب از آن استفاده نمود.

#ادامه_دارد....



📚 برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم

🆔 @entezar_ikiu 📡
Forwarded from عکس نگار
🕘 #کاروان_عشق

#دومین_حضور

79


یکبار که قصد شناسایی و انجام عملیات داشت به ابراهیم گفت: آماده باش برویم شناسایی . اصغر وقتی از شناسایی برگشت. گفت: من قبل از انقلاب در لبنان جنگیده ام. کل درگیری های سال ۵۸ کردستان را در منطقه بودم، اما این جوان با اینکه هیچکدام از دوره های نظامی را ندیده، هم بسیار ورزیده است هم مسائل نظامی را خیلی خوب میفهمد. برای همین در طراحی عملیاتها از ابراهیم کمک می گرفت.

آنها در یکی از حملات، بدون دادن تلفات هشت دستگاه تانک دشمن را منهدم کردند و تعدادی از نیروهای دشمن را اسیر گرفتند. اصغر وصالی یکی از ساختمان های پادگان ابوذر را برای نیروهای داوطلب و رزمنده آماده کرد و با ثبت نام و مشخصات افراد و تقسیم آنها، نظم خاصی در شهر ایجاد کرد.

وقتی شهر کمی آرامش پیدا کرد، ابراهیم به همراه دیگر رزمنده ها ورزش باستانی را بر پا کرد. هر روز صبح ابراهیم با یک قابلمه ضرب می گرفت و با صدای گرم خودش میخواند. اصغر هم میاندار ورزشی شده بود، اسلحه ژ ۳ هم شده بود میل ! با پوکه توپ و تعدادی دیگر از سلاح ها، وسایل ورزشی را درست کرده بودند.

یکی از فرماندهان می گفت: آن روزها خیلی از مردم که در شهر مانده بودند و پرستاران بیمارستان و بچه های رزمنده، صبح ها به محل ورزش باستانی می آمدند.

ابراهیم با آن صدای رسا میخواند و اصغر هم میاندار ورزش بود. به این ترتیب آنها روح زندگی و امید را ایجاد می کردند. راستی که ابراهیم انسان عجیبی بود۔

#ادامه_دارد....



📚 برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم

🆔 @entezar_ikiu 📡
Forwarded from عکس نگار
🕘 #کاروان_عشق

#دومین_حضور

78


هشتمین روز مهرماه با بچه
های معاونت عملیات سپاه راهی منطقه شدیم. در راه در مقر سپاه همدان توقف کوتاهی کردیم.

موقع اذان ظهر بود. برادر بروجردی، که به همراه نیروهای سپاه راهی منطقه بود را در همان مکان ملاقات کردیم. ابراهیم مشغول گفتن اذان بود. بچه ها برای نماز آماده میشدند. حالت معنوی عجیبی در بچه ها ایجاد شد.

محمد بروجردی گفت: امیرآقا، این ابراهیم بچه کجاست؟!

گفتم: بچه محل خودمونه، سمت هفده شهریور و میدان خراسان .

برادر بروجردی ادامه داد: عجب صدایی داره. یکی دو بار تو منطقه دیدمش، جوان پردل و جرآتیه. بعد ادامه داد: اگه تونستی بیارش پیش خودمون کرمانشاه.

نماز جماعت برگزار شد و حرکت کردیم. بار دوم بود که به سرپل ذهاب
می آمدیم . اصغر وصالی نیروها را آرایش داده بود. بعد از آن منطقه به یک ثبات و پایداری رسید.

اصغر از فرماندهان بسیار شجاع ودلاور بود. ابراهیم بسیار به او علاقه داشت. او همیشه می گفت : چریکی به شجاعت و دلاوری ومدیریت اصغر ندیده ام .

اصغر حتی همسرش را به جبهه آورده و با اتومبیل پیکان خودش که شبیه انبار مهماته، به همه جبهه ها سر میزنه.
اصغر هم، چنین حالتی نسبت به ابراهیم داشت.

یکبار که قصد شناسایی و انجام عملیات داشت به ابراهیم گفت: آماده باش برویم شناسایی اصغر وقتی از شناسایی برگشت گفت: .....

#ادامه_دارد....



📚 برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم

🆔 @entezar_ikiu 📡