✍ ... و {جوان روحانی} بالبداهه چنین سرود:
بدان که آینده و رونده ای نیست
مگر برای امری که خدای توانا آن را خواسته است
ای بینندهٔ آرایش! تو از خارج می نگری
زیورِ تو در انسانیّت تو است
اصل و سرشتِ آن یکی است
فلک گردنده آن را دگرگون ساخته است
گویای ذات آن, «باطن»
و وصف کنندهٔ آن, «ظاهر» است
صورت پذیریِ اصل از ذات اوست
و عین صورت پیش از آن گذشته بود و وجود نداشت
بودِ ذات منوط به صورتِ آن است
و بودِ معنی خواستهٔ خدایِ تواناست
حرکتِ ستارگانِ رونده و آینده
در عالمِ افلاک به دست اوست
احکامش را در مرکز روان می سازد
و عاقل و غیر عاقل در حیرتند
آفتابش در مشرق پیش می رود
و ماهِ کاملِ آن در مغرب غروب میکند
دریا بر ساحلِ خود موج می زند
ماهِ شکوفنده سببِ مدّ آن می شود
خورشید در جهانِ هستی می کوشد
شاخه هایِ سبز آن را نیایش می کنند
اگر جوّ به حرکت درآید
ابرهایِ باران ریز آن را ثنا می گویند
اگر سیرابی و رویشی باشد, از ذاتِ اوست
که آغاز و انجام از ذاتِ وی سیراب می گردد
دگرگونیِ من در اوصاف هستی در ذاتِ اوست
و شرمندگی و فساد در ما هویداست
از آمیختگی اجسام در آفرینش چنین بر می آید که
دیدهٔ کوته بین آنها را چنان می بیند
خِرَد, از بود به بود و از
علم به عین, حکمرانی «قهّار» است
اگر زمینِ من به لرزه درآید
و اگر خورشیدِ من تیره گردد, کیست که آنها را جمع یا پراکنده سازد؟
به حکمتِ مجهول بنگر که
میانجی بودنِ ما آن را پوشیده و مبهم کرده است
درودِ خدایِ یگانه بر او
«نورِ» درخشانی است که بر جان های ما می تابد
ماهِ کامل و خورشیدِ درخشان به خوبی با هم ترتیب یافته اند
و آغاز و انجام با هم نظم گرفته اند
سالک گفت: وقتی سرودنش را کامل ساخت و با عصایِ معجزهٔ خود بر آلت طرب نواخت, در برابرش به
#سجده افتادم و در حضورش به عبادت معتکف شدم ؛
و گفتم : تو آرزو و مطلوب منی و همان رازی که تمنّای آن را دارم.
📘جهان درپناه یازده اسم اعظم(الاسری الی مقام الاسری)_ باب اسماء و صفات, ص۳۸_۴۰
🆔 @EbnArabi101Shariat