با ما همراه شوید؛ می خواهیم سبکی جدید از زندگی را با هم تجربه کنیم...
نحوه ارسال تصویر یا محتوا در تلگرام :
@ParisaPeyman
Change in Lifestyle
راه های ارتباطی :
www.EarthHour.ir
[email protected]
@EarthHour
TEL: 02122035700
چه خوب گفت #سید_محمدعلی_جمالزاده ؛ از ماست که بر ماست. ساعت هفت صبح روز سه شنبه ترافیکه؟ ظروف #یکبار_مصرف مملکت رو برداشته؟ پل #عابر_پیاده#ولنجک چند ماهه که خرابه و در حال ساخت یک تقاطع ماشین رو در همون محل هستیم؟ سر دَرِ نمایشگاه نفت و گاز و پتروشیمی، می نویسند نمایشگاه محیط زیست!؟ به اسم طرح افزایش و کاهش #مناطق_حفاظت_شده، هزاران هکتار از مناطق ارزشمند کشور رو درحالیکه جانی به تن زخمی شون نمونده و به زحمت میشه در اونها #یوز و #روباه_شنی و #پلنگ و #دراج و ... رو دید، به تصاحب #زمین_خواران ارجمند در میاریم؟ خب تهش هم معلومه دیگه؛ فعالین #محیط_زیست مون مشغول سلام صبح به خیر و نه به کیسه پلاستیکی و ماهی و سبزه ی شب عید، در گروه های تلگرامی هستند؛ یه عده شون هم که جاسوس ند... هیچ کس هم عین خیالش نیست که در #گاو_خونی و #هامون و #سد_کرج چه خبره؛ و #معدن_کاوی و #سد_سازی و #انتقال_آب داره چه بلایی سر مملکت میاره. #آهو هم نداشتیم، که نداشتیم... مگه چی میشه؟! ده ها ساله #شیر یال کوتاه ارژن نداریم مگه اتفاقی افتاد؟ نهایتا مرگ بر آمریکا یا اونی که تخم مرغ رو گرون کرد! و درود بر #پوپولیست! بد نیست مقاله #محمد_درویش در روزنامه ی #بهار رو بخونید و در کنارش به این فکر کنید که #تروریست یا #شمر زمانه کیه؟ آیا اساسا با این شرایط ما نیاز به #دشمن خارجی داریم؟ آیا بدتر از موج #سرطان ، موج وندالیسم(بخوانید بی تفاوتی) نیست؟ و کلا ما عمرمون کفاف میده ظهور #امام_زمان رو ببینیم؟ حالا اینا رو بی خیال! عید کجا بریم مسافرت، طبیعت رو بترکونیم؟ #دورهمی کی پخش میشه تا به جدی ترین موضوعاتی که #مهران_مدیری به #طنز میگه، قاه قاه بخندیم؟
فقط عید به عید میاد تهران. هوای تهران واسش سمه. نه که آمل رو دوست نداشته باشه، ولی شلوغی رو دوست داره. بهم میگه پاشو بریم تو خیابون یه گشتی بزنیم. یه سر بریم گل رضائیه یا نادری، یه قهوه میخوریم میایم. به یاد اون موقعها که با داییت میرفتیم نادری. میگم بریم، من ماشینو گرم میکنم تا لباس بپوشی. میگه دو قدم راه که ماشین نمیخواد. فردوسی رو میریم پایین دیگه. از چهارراه استانبول دو قدم راهه. اصرار نمیکنم. هر قدم که ور میدارم دو برابرش صبر میکنم تا برسه بهم. با تک تک کوچههاش خاطره داره. سر نوفل لوشاتو میپرسه هنوزم پیتزا داوود هست؟ میگم هست ولی پسراشن. خودش پیر شده، دیگه کمتر میاد. میرسیم چهارراه. میگم باید بپیچیم راست. میگه نه. هنوز به #پلاسکو نرسیدیم. میگم کدوم پلاسکو زن دایی؟ تموم شد. قبول نمیکنه. میکشونتم پایین. برلنم رد میکنیم. میرسیم توپخونه. چند بار کل داستان رو تعریف میکنم. میگم الان بیشتر از دو ماه گذشته. حتی معلوم شده تقصیر کیا بوده و کارگرای مغازهای که مقصر بودن رو گرفتن. گوش نمیده. میرسیم سر باب همایون. میگه تو هم فقط ادعات میشه تهرانو بلدی. اصن این خیابونی که ما اومدیم فردوسی نبود. من فردوسی رو بلدم. یه ساختمون زشت سیزده طبقه داره که هربار ما با داییت میرفتیم نادری اون نگامون میکرد. زمان ما بهش میگفتن پلاسکو، شما چی صداش میکنید خدا میدونه. حالا اگر بلد نیستی بذار من میرم از این نگهبانه میپرسم. «آقا ببخشید؟ ما میخواستیم بریم چهارراه استانبول، شما میتونید کمکمون کنید؟»
اولین بار در سالن ِ آمفی تئاتر #وزارت_راه_و_شهرسازی دیدمش. مهندس #محمد_درویش ما را به هم معرفی نمود. شفق، موضوع کارم را پرسید و بعد چند صندلی آنطرف تر رفت با یکی از همکارانش صحبت کرد و برگشت؛ دو زانو جلوی صندلی ام روی زمین نشست و شروع کرد به گفتگو. لحظه ای خجالت کشیدم از اینکه او اینطوری نشسته و من روی صندلی. اما آنقدر تمرکزش روی موضوعی بود که داشت در موردش صحبت می کرد، که توجهی به این امر نداشت...
ماه ها از آشنایی ما می گذرد و مرور این خاطره، هر بار به من یادآوری می کند که او همانگونه که آنروز نشسته بود، متین و متواضع، و همانطور که با تمرکز و جدیت صحبت می کرد، برای هدفش مصمم است. معماری خوش ذوق، و یک #کنشگر_محیط_زیست واقعی.
تجربه ی موفق ِ برنامه ی تلویزیونی #آمدوشد که به زودی از #تلویزیون پخش خواهد گردید، با همراهی شفق و محمد رضا، که همچون نامِ گروهی که عضوش هستند، #بیشه ، سبز و دلنشین اند، شیرین ترین خاطره ام از سال گذشته است.
دوست خوبم؛ امیدوارم همانگونه که #بهار ، آغازگرِ سالِ جدید در زندگی توست، همیشه بهاری باشی . #تولد ت مبارک 🌷
دلت آبی تر از دریا رفیقم به کامت شادی دنیا رفیقم الهی دائما چون گل بخندی شب و روزت خوش و زیبا رفیقم