💠 در طریق چپ؛ اشتراکات حنفی و شریعتی(قسمت دوم)
4️⃣ بازخوانی مفاهیم دینی
حسن حنفی معتقد است برای اولین بار بعد از ابن رشد در فلسفه، معتزله در اصول دنی، شاطبی در اصول فقه، ابن خلدون در تاریخ و ابن تیمیه در فقه، به بازسازی ساخت اندیشه دینی پرداختهایم و این کار با دوریجستن از اشاعره که تفکر رسمی در مصر و آمیخته با تصوف است، آغاز کردهایم و به معتزله نزدیک شدهایم. وی هدف خود را بازگشت به
#میراث و بازسازی آن مطابق با آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی میداند. علی شریعتی نیز با تقریرهای جدید از داستان کربلا و همچنین مفهوم امامت و دیگر مفاهیم دینی، سعی در بازخوانی مفاهیم دینی است. اساساً وقتی نگاه
#پدیدارشناختی و
#کارکردگرایی به دین وجود داشته باشد، بازخوانی مفاهیم دینی یک اصل ضروری به حساب میآید. زمانی میتوان به درستی مفاهیم دینی را عینیت بخشید که از آن حالت کلی و تاریخی بیرون آورد تا در کف جامعه بروز و ظهور خود را نشان دهد.
5️⃣ فرد گرایی
دکتر شریعتی همه چیز را برای انسان میخواهد. شریعتی نه به اصالت انسان بلکه به اصلبودن انسان و توجه به او قائل بود. شریعتی خود را اومانیسم میداند اما نه اومانیسمی که پایه تمدن غرب است بلکه
#اومانیسم_توحیدی؛ یعنی برای اینکه انسان منحرف نشود نیاز به دین دارد. حسن حنفی نیز در واقع به جهت روش
پدیدارشناختی که دارد، واقعیت خارجی را نفی کرده و متأثر از اومانیسم است؛ در نگاه او انسان است و احساس او، انسان است و نگاه او، خدا به تعبیر ایشان، آب است برای تشنه، غذا است برای گرسنه، آن حالی است که به تو دست میدهد. حالا آن حال را یک وقتی از خدا میخواهی یک وقتی از نان میخواهی، نان و خدا در اینجا به یک معنا است.
🆔 @Didebane_Andisheh