✅ بخش نخست: یک #سمن_محیط_زیستی از چه مطالباتی باید خود را برحذر دارد؟!
✅ اهالی عزیز #درویشنامه! خطاب آنچه می خوانید، آن گروه از هموطنان ماست که خود را #کنشگر_محیط_زیستی و فعال در یک سازمان مردمنهاد یا #سمن می دانند. مفهوم #طرح_انتقال_آب_بین_حوضه_ای، آشکارا با نخستین آموزه یک دوستدار یا اکتیویست محیط زیستی تناقض دارد. اجرای چنین طرحهایی - از جمله #بارورسازی_ابرها - به منزله کاهش کارایی و افزایش ناپایداری بومشناختی یا اکولوژیکی حوضه مبدا یا بخشی دیگر از بوم سازگان -اکوسیستم- است. رخدادی که منجر به برهم خوردن نظام آبشناختی یا هیدرولوژیکی حوضه آبخیز یا منطقه شده و درنهایت، تنشی را به همراه می آورد که در میان مدت و درازمدت کیفیت زندگی همه زیستمندان ساکن در هر دو حوضه را متاثر کرده و منجر به افزایش ناپایداری یا بارگذاری های خلاف #ظرفیت_زیستی می شود.
🔴 ای آنهایی که برای منافع شخصی یا قبیله ای یا استانی خود پا بر روی اصول خدشه ناپذیر اخلاق محیط زیستی نهاده و خواهان اجرای طرح های انتقال آب بین حوضه ای چون #بهشت_آباد، #بیرگان، #بن_بروجن، #تونل_چغاخور، #چشمه_های_قطری، #تونل_زاب، #تونل_گلاب و ... هستید! بدانید که شما یک محیط زیستی واقعی نیستید. شما می توانید در قالب یک #حزب_سیاسی یا یک #تشکل_صنفی یا جمعیت دوستداران اصفهان و اهواز و شهرکرد و یزد و قم و ... به فعالیت خود ادامه دهید، اما لطفاً #نام_مقدس یک #کنشگر_محیط_زیستی را که برایش مصلحت درازمدت و پایدار کره زمین مطرح است را با چنین تظاهرات و شوهای پوپولیستی #طبیعت_ستیزانه و غیراخلاقی آلوده نکنید و اجازه دهید آن اندک کنشگر واقعی محیط زیستی که در دفاع از آرمانهایش، تحت شدیدترین فشارهای امنیتی و سیاسی قدرت سالارانِ تا #نوک_بینی_بین، قرار دارند، با احترام و وجدانی آسوده سر بر بالین نهاده و به فکر تغییر نام و مرامشان نیافتند!
🔴 این آخرین هشدار به تشکلهایی است که به بهانه محیط زیست فعالیت می کنند، اما در عمل مواهب طبیعی سرزمین شان را به #نانی می فروشند و حاضرند به قیمت افزایش تنشهای منطقه ای و فشارهای بوم شناختی، روزگار صرفاً خودشان بهتر شود.
🔴 نخستین آرمانِ همه ما باید احترام به قوانین طبیعت و مطالبه از حاکمیت برای تغییر چیدمان توسعه برمبنای موازین علمی و اخلاقی بوم شناختی باشد. ما باید بر #غلبه_تفکر_سازه_ای در مدیریت آب که عده ای سوداگر نان شان در تداوم آن است، پایان دهیم. ما باید هشدار دهیم که اگر همه برای مهار #۳۵_میلیون_تن غذایی که در سال هدر می رود، هم قسم شویم، آنگاه دستکم با حدود #۲۷_میلیارد_متر_مکعب آب مازاد روبرو خواهیم شد که بیش از سه برابر نیاز شرب ۸۰ میلیون ایرانی است.
همانطور که در تصویر بالا مشاهده می کنید، مهندسی معماری کنونی و مبلمان شهری در جهان امروز، اغلبِ شهرها را به #سیاهچاله_هایی_مخوف، پرازدحام و ترسناک باحجم غیرقابل تحملی از اصوات ناهنجار به ویژه برای کودکان، سالمندان و معلولین بدل ساخته است؛ بحرانی که سبب شده تا علیه خودرومحوری در دنیا نهضتی بزرگ برپا شده و اینک مردم کشورهای #فنلاند، #نروژ، #دانمارک، #هلند، #سوئد و #اتریش در صدر ملتهایی هستند که می کوشند #انسان_محوری و #پیاده_مداری را جایگزین شهرهای بی هویت امروزی کنند.
🔴 عین این رخداد تلخ و بلای مصیبت بار را در مقیاسی بزرگتر با غلبه #تفکر_سازه_ای در مدیریت آب بر سر طبیعت آورده و می آوریم! وقتی هر رود دره ای را با جرثومه های سیمان اندودِ پهن پیکر به نام #سد خفه می کنیم؛ وقتی هزاران کیلومتر از بکرترین و ارزشمندترین مناطق رویشگاهی کوهستانی خود را در #زاگرس، #هرمزگان، #هیرکانی، #ارسباران و ... به بهانه طرحهای انتقال آب بین حوضه ای می خراشیم و نظام طبیعی آبشناختی فلات ایران را قربانی آزمندی های #طبیعت_ستیزانه خود، آن هم با نام دلپذیر توسعه و اشتغال می کنیم و وقتی #توان_تاب_آوری سرزمین مادری را در پای ماندگاری شرکتهای مهندسی ذبح می سازیم؛ باید که منتظر عقوبتی دهشتناک به نام #متروکه_شدن حدود ۳۴ هزار پارچه از آبادبومهای روستایی وطن باشیم و به جای چشمه ها، #کاریزها، رودخانه ها، سواحل و تالابهایی با #توان_زیست_پالایی درخور و کیفیت مطلوب شرب، در اندیشه مهار چشمه های تولید گرد و خاک از بقایای این پهنه های بهشت گونه در گذشته ای نه چندان دور باشیم! آیا #مادرکشی، چیزی جز این است؟!
🔴 نگاه کنید! چه حجم اندکی از طبیعت بکر را هنوز حفظ کرده ایم و چگونه کیفیت زیستن و #ژینایی غبطه برانگیز ایران عزیز را در سرزمینی که حدود ۱۸۰۰ گونه اندمیک داشت، فدای هیولایی به نام #عملیات_تکنوژنیک و #مافیای_تفکر_سازه_ای کردیم! نکردیم؟