🔻اگر ما با تغییرات آب و هوایی مانند یک شرایط اضطراری برخورد کنیم!🔻یادداشتی به قلم: Jason Hickelبخش دوم:
🇮🇷 @darvishnameh✍ بخشی از آن به این خاطر است که آنها برای مقابله با شرکتهای سوخت فسیلی و سپاه لابیگرانشان که با چنگ و دندان میجنگند تا حتی از ملایمترین تهدیدها علیه سودشان دفاع کنند، بزدل هستند. و بخشی دیگر به این دلیل که آنها این روایت را که میلیاردرها و دیگر علاقمندان به حفظ شرایط موجود (از جمله خود شرکتهای سوخت فسیلی) با تأکید فراوان میفروشند، خریدهاند که تکنولوژی برای جذب کافی کربن از جو زمین ایجاد خواهد شد تا بتوانیم احتراق سوختهای فسیلی را تا پایان قرن ادامه بدهیم. این یاوهای است که پشت وعدههای «صفر خالص» وجود دارد.
البته که انتقال کربن باید نقشی ایفا کند، اما پژوهشگران بارها هشدار دادهاند که اینکار در مقیاس بزرگ ناممکن و بسیار پرخطر است: اگر به هر دلیلی اینکار به شکست بیانجامد، ما در یک گذرگاه با دمایی بسیار بالا محبوس خواهیم شد که فرار از آن غیرممکن خواهد بود.
بخش مشکل این است که وقتی واقعیت را بپذیریم، باید با این امر مسلم روبرو شویم که کاهش سریع سوختهای فسیلی به منظور پیشگیری از فاجعه به معنای تغییر اساسی اقتصاد است. و منظور من واقعا یک تغییر اساسی است.
تصور کنید ما سال آینده سوخت فسیلی را ۱۰٪ کاهش دهیم. و سپس سال بعد ۱۰٪ دیگر و به همین ترتیب در سالهای بعد. اگر حتی همه تواناییهایی را که برای ایجاد ظرفیت انرژیهای تجدیدپذیر و بهبودی بهرهوری انرژی صرف کنیم - آنچه که به دلیل ضرورت باید انجامش دهیم - هیچ راهی برای پوشش کل شکاف وجود ندارد. واقعیت آن است که کشورهای ثروتمند باید با انرژی کمتری زندگی کنند. به مراتب کمتر.
ما چگونه میتوانیم چنین سناریویی را مدیریت کنیم؟ واقعیت آن است که در اقتصاد موجود هرج و مرج محض بوجود خواهد آمد. هزینه انرژی سر به آسمان خواهد زد. مردم قادر به خرید اجناس ضروری نخواهند بود. کار و کاسبی فرو میپاشد، بیکاری افزایش پیدا میکند. کاپیتالیسم- که تنها برای سرپا ماندن وابسته به رشد دائمی است- از نظر ساختاری قادر به برپا داشتن چنین انتقالی نیست.
خوشبختانه راه دیگری وجود دارد. این امکان وجود دارد تا بتوان افزایش دما را زیر ۱.۵ درجه نگه داشت، اما برای اینکار لازم است تا ما خود را به یک حالت اضطراری انتقال دهیم و با خود درمورد واقعیت آنچه که باید تغییر پیدا کند، روراست و صادق باشیم. از افسانهها دست برداریم.
نخست باید صنعت سوخت فسیلی و کمپانیهای انرژی را ملی کنیم، آنها را مانند هرگونه خدمات دیگر تحت کنترل عمومی بگذاریم. اینکار به ما اجازه خواهد داد تا تولید سوخت فسیلی را کاهش دهیم و از آن بر طبق برنامههای زمانی مبتنی بر واقعیتهای علمی استفاده کنیم، بدون جدال مداوم با سرمایه فسیلی و تبلیغات آنها. این همچنین به ما امکان میدهد تا از هرج و مرج قیمتها مصون بمانیم و با سهمیهبندی انرژی را آنجا مصرف کنیم که بیشترین نیاز به آن وجود دارد و خدمات ضروری را از اینراه سرپا نگه داریم. همزمان بایست بخشهای کمتر ضروری از اقتصاد را کاهش دهیم تا تقاضای افراطی انرژی کمتر شود: خودروهای شاسیبلند، جتهای خصوصی، مسافرتهای هوایی تجاری، تولید صنعتی گوشت گاو و خوک، صنعت تولید پوشاک کمدوام (fast fashion)، تبلیغات، تولید برنامهریزی شده محصولات کمدوام، پروژههای بلندپروازانه نظامی و غیره. ما باید اقتصاد را بر آنچه که برای رفاه انسان و ثبات محیطزیستی مورد نیاز است تمرکز دهیم و نه بر منفعت شرکتها.
دوم اینکه ما باید از مردم در ایجاد یک تضمین اجتماعی محکم پشتیبانی کنیم. باید سیستم مراقبت بهداشتی همگانی، مسکن، آموزش، حمل و نقل، آب، انرژی و اینترنت را تضمین کنیم تا هر کس به منابع لازم برای زندگی خوب دسترسی داشته باشد. و با کاهش تولیدات صنعتی غیرضروری ما باید ساعات کار هفتگی را کوتاه کنیم، تا کار ضروری بطور مساوی تقسیم شود و برای اطمینان از دسترسی همه به معیشت مناسب شغلهای دائمی و اتحادیهای که هزینه زندگی را پرداخت میکنند(climate job guarantee)، تضمین کنیم- با یک درآمد پایهای برای آنها که نمیتوانند یا نمیخواهند کار کنند. این اصل یک انتقال عادلانه است.
🔷️ ادامه دارد ...#جهانگرمایی#تغییرات_اقلیمی#اجلاس_گلاسکو#آخرین_انقراضhttps://t.me/darvishnameh/9907