🌺

#قسمت_هشتاد_و_چهارم
Канал
Логотип телеграм канала 🌺
@ChAdOrIhAy_BaRtArПродвигать
16
подписчиков
5,69 тыс.
фото
693
видео
587
ссылок
❀﴾﷽﴿❀@o0o0o00o0oO تبادلات🔃 @mim_faraji69
‍ ‍ ‍ ‍ #رمان_حورا🦋

#قسمت_هشتاد_و_چهارم

۱۷سال قبل...

_سلام.

_سلام علی آقا. حال شما؟ خوبی خوشی؟

_ ممنون داداش شما خوبین؟ بچه ها خوبن!؟

_ همه خوبن شکر. چه عجب از این طرفا‌. بیا بشین.

علی جلو رفت و روی مبل راحتی روبروی رضا نشست. مردد بود چه بگوید اما باید می گفت‌.
به همسرش قول داده بود پس باید می گفت‌‌.

_ راستش رضاجان من و حمیده داریم میریم سفر.

_ عه به سلامتی. خوش بگذره بهتون. چرا حورا رو نمیبرین؟

_ راستش میخوایم بریم دیدن مادرم تو کانادا نمیشه حورا رو برد. میخوام مواظبش باشی.

_ نوکرتم هستم چقدر میمونین؟

_ رضا مادرم سرطان داره شاید یه ماهی که زنده است بمونیم پیشش. نمیخوام باعث زحمتت باشم اما.. اما خب اینجا جز تو کسی رو ندارم.

رضا لبخندی زد و گفت: نه بابا علی جان این چه حرفیه!؟ حورا هم مثل مونای خودمه قدماش سر چشمم.

علی بلند شد و جلو رفت. روی میز خم شد و گفت: سفر خارج امنیت نداره رضا. پس میخوام اگه برنگشتم...

_ نزن این حرفو علی. بس کن ان شالله سلامت برگردی و سایه ات تا آخر عمر رو سر دخترت باشه.

_ ممنون لطف داری اما خب جلو ضرر رو از هرجا بگیری منفعته. میخوام یک مقدار پول برای این مدت و...

کمی من من کرد و به سختی گفت: ارثیه حورا اگه نیومدم پیشت بمونه. میخوام هیچی کم نداشته باشه. میخوام تو زندگیش همه چی براش مرفه باشه.

بغض گلویش را گرفته بود.به دلش بد افتاده بود اما باید می رفت. اگر نمی رفت نمی توانست مادرش را هیچوقت ببیند.

_ علی جان داداش بشین..

رضا شوهر خواهرش را نشاند و کنارش نشست.

_دیگه نشنوم از این حرفا. پول چیه این حرفا رو نزن. فوقش یه ماهه که حورا پیش ما میمونه بعدشم خودتون میاین و تا آخر پیش دختر گلتون میمونین.

_ من پول رو میریزم تو حسابت. چیزی حدود صد میلیونه. همه زندگیمه حتی ماشینمم فروختم. اگه برگشتم که دوباره زندگیمو میسازم اگرم نه که... خرج میشه واسه پاره جیگرم. فقط... مواظبش باش.

_ علی جان چرا انقدر خودتو عذاب میدی؟ من مواظبشم خیالت راحت.

دست روی شانه اش کوبید و گفت: تو برو با خیال راحت سفر کن و سلام به همه برسون‌.

_ فرداشب هواپیمامون حرکت می کنه. اگه دوست داشتین بیاین فرودگاه.

_ حتما میایم داداش. برو به کارات برس فکرای بدم نکن.

#نویسنده_زهرا_بانو
@chadorihay_bartar
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد🍃