#فلسفه اصلی
#مخفی بودن قبر حضرت
#فاطمه_زهرا(س) مربوط میشود به وقایع و جسارتهایی که از طرف خلفای وقت و اطرافیان خلفا، به آن بزرگوار وارد شده بود، در این زمینه نقل شده است که حضرت
زهرا(س) زمانی که وقت رحلتشان نزدیک شد و در بستر به حالت احتضار به سر میبردند، حضرت علی(ع) بر بالای بسترشان آمدند و بعد از صحبتهایی که با همدیگر کردند، حضرت
فاطمه(س) اجازه خواستند تا چند وصیّت به همسرشان علی(ع) کنند.
@Chadorihay_bartar از جمله وصایای حضرت
زهرا(س) به علی(ع) این بود که فرمودند:
«ای پسرعمو! اگر تا چند ساعت دیگر از دنیا رفتم، جنازهام را شبانه تشییع کن و مراسم تشییع مرا اعمّ از غسل و کفن و نماز خواندن و دفن کردن باید در محیطی مخفی و پنهان انجام دهید و فقط به کسانی اجازه در تشییع دهید که ظلم و جفا نسبت به من روا نداشتهاند.»
و حتّی به یک نقل، حضرت
زهرا(س) تصریح کردند که:
«نگذارید ابیبکر و عمر بر من نماز بخوانند و در تشییع جنازه من شرکت کنند.»
در این مورد سیّد اسماعیل حمیری، شاعر (متولّد ۱۰۵، متوفّای ۱۷۰ ه .ق.) چنین سروده است:
و
فاطمه قد اوصت بان لا یصلیا علیها
و ان لا یدنوا من رجا القبر علیا و مقدادا
و ان یخرجو بها رویدا بلیل فی سکوت و فی ستر؛
فاطمه وصیّت کرد که آن دو تن (که از آنان ناخشنود بود) بر وی نماز نخوانند و به قبر او نزدیک نشوند. علی و مقداد شب هنگام با آرامی و در خاموشی و پوشیده از دیدهها او را به خاک سپارند.
حال بحث در این است که علّت اجازه ندادن حضرت
زهرا(س) در مراسم تشییع پیکرشان، بیانگر چیست؟
یقیناً حضرت
زهرا(س) با این کارشان میخواستند بار دیگر همانند جریان «فدک» مبارزه جدیدی را با وصیّتنامه سیاسی خویش شروع کنند که ضربه سهمگینی به حکومت وقت وارد سازند.2
فاطمه اطهر(س) با وصیّت خویش افکار خفته مردم مدینه را بیدار میساختند و توجّه افکار عمومی را نسبت به پایمال کردن حقّ خویش جلب میکردند. از
امام رضا(ع) درباره شیخین سؤال شد. فرمودند:
«ما یک مادر نیکوکار داشتیم که وقتی از دنیا رفت، از آنان خشمگین بود. ما راضی نمیشویم تا او از آنان راضی شود.»
از عبدالله بن حسن نیز به همین تقریب نقل شده است. بدین ترتیب روشن میشود که حضرت
زهرا(س) آن بانوی مطهّره معصوم که خداوند از خشنودی او خشنود میشود و از خشم او خشم میگیرد، با این موضع آگاهانهاش به همگان در تمام تاریخ فهمانید که:
این قضیه یک مسئله شخصی نبود؛ بلکه قضیه اسلام و دین و تجاوز به حریم خدا و رسول خدا(ص) و حقّ و انسانیّت و اسلام مجسّم در او بود؛ زیرا هدف از تجاوز به حریم
زهرا(س) منع وی از دفاع از امامت بود. امامت، قوام دین است و یک تصمیم الهی قاطع و حقّ امّت مسلمان و حقّ همه انسانها.
زهرا(س) پس از آنکه از آن دو اقرار صریح گرفت که تعدّی و تجاوز نسبت به او، تجاوز به ساحت پیغمبر اکرم(ص) و در نتیجه تجاوز و جسارت به حریم ملکوتی پروردگار است و او حق ندارد که چنین متجاوزی را مورد عفو و گذشت خود قرار دهد و با بیان این جمله که از اینان نزد رسول خدا(ص) شکایت خواهد کرد، آنان را از این حقیقت آگاه کرد؛ آری،
زهرا(س) پس از این، آن موضع کوبنده خود را اتّخاذ کرد. سپس برای آنکه به مردم گفته نشود که
زهرا(س) پس از آن به خویشتن بازگشت یا به فلانی پیغام داد که از آنان راضی شده است، وصیّت کرد که شبانه دفن شود و از آنجا که مبادا ادّعا شود که چون دفن شبانه سنّت است و ناراحتی حضرت
زهرا(س) از آنها کم رنگ شود، حضرت
زهرا(س) وصیّت کرد که بر جنازهاش حاضر نشوند و بر پیکرش نماز نگزارند و قبرش پنهان بماند. آنها نیز کوشیدند چند قبر را نبش کنند تا به جنازه حضرت دست یابند و بر او نماز گزارند؛ امّا علی(ع) مانع آنها شد. در بعضی از منابع آمده:
فاطمه(س) از علی(ع) به خدا و رسولش پیمان گرفت که جز امّ سلمه،
امّ ایمن، فضّه، حسنین(ع)، سلمان، عمّار، مقداد، ابوذر و حذیفه کسی بر جنازه حضرت حاضر نشوند؛ امّا مخفی ماندن قبر
فاطمه(س) تا امروز و عدم قدرت احدی بر شناخت دقیق آن محل، برهانی درخشان، بر رویگردانی
زهرا(س) از آنان است. تمام شواهد تاریخی صحیح و معتبر بر کذب پندار تحریفکنندگان تاریخ و دشمنان حق تأکید دارد.
بدین ترتیب روشن میشود که
زهرا(س) حتّی مرگ و تشییع جنازهاش را وسیله جهاد و مبارزه در راه خدا و برای خدا و دین و در راه توضیح حقایق برای نسلها قرار داد. نتایج این مبارزه از همان لحظههای اوّل آشکار شد. روایت شده:
به محض انتشار خبر دفن
زهرا(س) مردم ناله و فریاد سر دادند و همدیگر را سرزنش کردند. کسی گفت: پیامبرتان فقط یک دختر در میان شما گذاشت، این دختر میمیرد و دفن میشود؛ ولی احدی از شما، نه در وفات و دفنش حاضر است و نه در نماز بر جنازهاش و هیچ کدام قبرش را نمیشناسید تا آن را زیارت کنید؟!3
امیرالمؤمنین(ع) با عمل به وصیّت
زهرا(س) اذهان جامعه را دچار شکّ و تردید کردند و مشروعیّت خلیفه را زیر سؤال ب