#داستان_کوتاه🆔 @CTAFJ #أتذکرني#سارة_درویشآیا مرا به خاطر داری؟؟!!
من بودم که بهترین لباسها را برایت انتخاب میکردم تا همیشه زیبا جلوه کنی...
من بودم که شب بیدار میماندم و برای خواباندنت به شانهات میزدم و تو را به پیش میراندم...
من بودم که آرزو داشتم عمرم را بدهم تا تو بزرگترین مرد دنیا باشی...
و بلکه بزرگترین مرد جهانِ هستی...
من بودم که تو را مدام قانع میکردم که مقامت فقط نفرِ اول بودن است...
آیا مرا به خاطر داری؟؟!!
من اول کسی بودم که وقتی باور کردی بزرگترین مرد دنیایی، غریبهاش انگاشتی...
من اول کسی بودم که وقتی زندگی روی خوش به تو نشان داد، به او روترش کردی ...
من اول کسی بودم که متهمش کردی سزاوار نفرِ اولی چون تو نیست ...
هنوز مرا به خاطر نیاوردهای؟؟!!
حتی اگر مرا به خاطر نیاوری...
دیگر هیچ اهمیتی برایم ندارد... چون تو دیگر برایم نمود چیزی نیستی ...
پس به همانگونه که از تو مردی ساختم... از غیر تو بزرگترین مرد را خواهم ساخت...
اما اینبار مردی واقعی خواهد بود... و در آن زمان «همراهش» خواهم ایستاد نه «پشت سرش»، که درسم را خوب یاد گرفتهام.
داستان کوتاه «أتذكرني»
اثر: «
سارة درویش»
ترجمهی: «فاطمه جعفری»
دانشآموختهی کارشناسی ارشد مترجمی زبان عربی از دانشگاه تهران
#فاطمه_جعفری ♐️ https://t.center/CTAFJ