خراسانیها اسمش را گذاشتهاند «موسیقی سرزمین». بیراه هم نیست ، کمتر نوایی همپای موسیقی «نوایی» این همه نشان از خراسان دارد و این همه بر زبان مردم جاری است .. شعرش را البته به نام «طبیب اصفهانی» نوشتهاند ؛ هرچند که در اجراهای مختلف شعر کم و زیادهایی داشته است و تقریباً هیچ اجرایی نیست که کاملاً منطبق بر شعری که در دیوان طبیب است اجرا شده باشد . #نوایی را عموماً در دستگاه نوا اجرا کردهاند که اسمش ربطی به دستگاهش ندارد و هرچند برخی معتقدند که نمیتواند دستگاه مستقلی در موسیقی کلاسیک ایرانی باشد، اما خیلیها هم آن را جدا از دستگاه شور دانستهاند ؛ از جمله مجید کیانی در این مورد نوشته است: «"نوا" سرانجام نیایش زندگی و انسان است. سرانجام آهنگ روشنایی روز که به تاریکی و نیستی میرسد، فقر و فناست، نوید شبی تازه را میدهد که سرانجام تولدی است تازه و آن تکرار مدار که همان ابتدای آن "شور" است.» #نوایی را گاهی هم در ماهور خواندهاند . دستگاه ماهور به علت حالت و ملودی روانی که دارد اغلب به صورت موسیقی شاد در جشنها و اعیاد نواخته میشود اما نوا را به خاطر اینکه غمانگیزتر از ماهور است ، ترجیح دادهاند .
نوایی .. .
غمت در نهانخانه دل نشیند به نازی که لیلی به محمل نشیند به دنبال محمل چنان زار گریم که از گریهام ناقه در گل نشیند خلد گر به پا خاری، آسان برآرم چه سازم به خاری که در دل نشیند؟ پی ناقهاش رفتم آهسته ، ترسم غباری به دامان محمل نشیند مرنجان دلم را که این مرغ وحشی ز بامی که برخاست، مشکل نشیند عجب نیست خندد اگر گل به سروی که در این چمن پای در گل نشیند بنازم به بزم محبّت که آنجا گدایی به شاهی مقابل نشیند طبیب ، از طلب در دو گیتی میاسا کسی چون میان دو منزل ، نشیند؟